۱۳۹۱ مرداد ۱۴, شنبه

صد سال اندیشه های ایرانی(9) تجزیه هرات-سیاست سنتی در برابر دیپلماسی نوین

در شرايطي‌كه‌ايران‌زير بار فشارهاي‌تجاوزكارانه‌ي‌روسيه‌، تسليم‌قرارداد تركمنچاي‌مي‌گرديد، از سوي‌ديگر نيروهاي‌محلي‌به‌تحريك‌و با همراهي‌قواي‌نظامي‌بريتانيا، اقدام‌به‌تصرف‌بخش‌هايي‌از سرزمين‌افغانستان‌ـ كه‌قسمتي‌از خاك‌ايران‌به‌شمار مي‌رفت‌ـ كردند؛ عباس‌ميرزا به‌دستور فتحعلي‌شاه‌لشكري‌فراهم‌نموده‌و براي‌مقابله‌با قواي‌متجاوز عازم‌آن‌ديار گرديد. او در اين‌مأموريت‌چشم‌از جهان‌بست‌و ديگر سرداران‌ايراني‌نيز نتوانستند اين‌خطه‌را از دشمن‌بازپس‌بگيرند و به‌همين‌خاطر بعد از جنگ‌ها و كشمكش‌هاي‌سياسي‌و ديپلماتيك‌، هرات‌از ايران‌تجزيه‌و ضميمه‌ي‌خاك‌تحت‌تصرف‌انگليسيان‌حاضر در هند گرديد. در جريان‌انفصال‌هرات‌از ايران‌، روابط‌چندجانبه‌ي‌ديپلماتيك‌جهاني‌در ايران‌استحكام‌يافت‌و از طرفي‌مردان‌صاحب‌نامي‌چون‌قائم‌مقام‌فراهاني‌به‌فراست‌از دگرگوني‌شرايط‌سياسي‌و اقتصادي‌دنيا آگاه‌شدند. «از آن‌تاريخ‌به‌بعد تا 1857 يعني‌تا امضاي‌معاهده‌پاريس‌زمام‌داران‌دولت‌ايران‌بر سر مسئله‌هرات‌و افغانستان‌كه‌از طرف‌دولت‌روسيه‌پشتيباني‌مي‌شد با سياست‌دولت‌انگلستان‌مشغول‌مبارزه‌بودند و به‌اين‌ترتيب‌سلاطين‌سلسله‌قاجار و زمام‌داران‌ايران‌چه‌در جنگ‌بر عليه‌روسها و چه‌در حين‌مبارزه‌با انگلستان‌بر سر مسئله‌هرات‌بلااراده‌و مانند مهره‌اي‌در دست‌سياستمداران‌دو دولت‌نيرومند روس‌و انگليس‌هدف‌و مسير خود را تغيير مي‌داد.»(تاريخ‌سياسي‌و ديپلوماسي‌ايران‌، ج‌، ص‌)
سالها بعد براي‌حل‌اختلاف‌في‌مابين‌ايران‌و انگليس‌ـ خصوصاً در مساله‌ي‌هرات‌ـ كه‌با ماجراي‌پناهنده‌شدن‌ميرزا هاشم‌خان‌به‌سفارت‌انگليس‌و انتشار اخباري‌در رابطه‌با روابط‌نامشروع‌زن‌او ـ كه‌از درباريان‌بود ـ با كاردار و وزير مختار انگليس‌، بهانة‌لازم‌را براي‌پيش‌دستي‌انگليس‌در قطع‌روابط‌خود با ايران‌فراهم‌ساخته‌بود، فرخ‌خان‌امين‌الدوله‌(امين‌الملك‌قبلي‌) غفاري‌ـ متولد 1230ق‌/1814م‌فوت‌ق‌/1871م‌ـ با دستور ناصرالدين‌شاه‌به‌عنوان‌سفير كبير ايران‌در 42 سالگي‌از طريق‌عثماني‌راهي‌پاريس‌شد تا در ضمن‌مأموريت‌خود، مساله‌ي‌ هرات‌را نيز فيصله‌دهد؛ امين‌الدوله‌در 17 صفر 1272ق‌/1856م‌وارد اسلامبول‌شد. همراهان‌امين‌الدوله‌در اين‌مأموريت‌عبارت‌بودند از: حسين‌بن‌سرابي‌ـ منشي‌سفارت‌ـ، حاجي‌ميرزا زمان‌خان‌ـ با سمت‌مستشاري‌ـ، ميرزا ملكم‌خان‌ناظم‌الدوله‌ـ با سمت‌مستشاري‌ـ، نريمان‌خان‌ـ نايب‌اول‌هيئت‌ـ، ميرزا رضا غفاري‌ـ سمت‌مترجمي‌اول‌ـ، ميرزا علينقي‌(حكيم‌الممالك‌بعدي‌)، ـ منشي‌مخصوص‌ـ، مسيو نيكولا ـ به‌عنوان‌مهماندار ـ، مسيو فوكتي‌ـ پزشك‌امين‌الدوله‌ـ؛ او پس‌از ديدار با وزير مختار انگلستان‌، شرايط‌صلح‌را در شش‌ماده‌از او دريافت‌كرد.
در ميان‌خواسته‌هاي‌وزير مختار، مسائلي‌چون‌: مراجعت‌قشون‌ايران‌از هرات‌و پرداخت‌غرامت‌به‌اهل‌هرات‌ـ انعقاد عهدنامه‌ي‌تجارتي‌ميان‌ايران‌و انگليس‌براي‌آزادي‌عمل‌قنسولهاي‌انگليسي‌در ايران‌و عزل‌صدراعظم‌از صدارت‌بود كه‌بالتبع‌امين‌الدوله‌نمي‌توانست‌بدون‌دريافت‌نظر تهران‌، با آنها موافقت‌نمايد. او بعد از ارسال‌شرايط‌صلح‌وزير مختار، به‌دستور تهران‌راهي‌فرانسه‌شد تا در آنجا بعد از گفتگو با مقامات‌فرانسوي‌و درخواست‌ميانجيگري‌از آنها در مساله‌ي‌صلح‌هرات‌، مأموريت‌خود را خاتمه‌دهد.
گفتگوهاي‌اوليه‌كه‌در مراحل‌بعدي‌سفر فرخ‌خان‌امين‌الدوله‌به‌پاريس‌، به‌صورت‌معاهده‌ي‌صلح‌ميان‌دولتهاي‌ايران‌و انگليس‌درآمد، در استانبول‌به‌صورت‌نامه‌نگاري‌ميان‌امين‌الدوله‌و سفير انگليس‌در آن‌شهر ـ لرد استراتفورد رادكليف‌ـ انجام‌گرفت‌؛ سفير انگليس‌چون‌از طرف‌دولت‌خود اجازه‌ي‌مذاكرات‌رسمي‌و حضوري‌را نداشت‌، با جوابهايي‌كه‌به‌نامه‌هاي‌امين‌الدوله‌مي‌داد، به‌توضيح‌مسائل‌اختلافي‌مابين‌ايران‌و انگليس‌مي‌پردازد.
امين‌الدوله‌پس‌از ورود به‌استانبول‌در نامه‌اي‌ابتدا به‌اختيارنامة‌خود راجع‌به‌مذاكرات‌صلح‌و حل‌مساله‌ي‌هرات‌اشاره‌مي‌كند: آن‌جناب‌مراتب‌اختيارات‌دوستدار را به‌موجب‌نوشته‌خواسته‌بوديد. اينك‌زحمت‌افزا مي‌گردد كه‌من‌از جانب‌دولت‌ايران‌اختيار تمام‌دارم‌كه‌در باب‌برودت‌فيمابين‌دولتين‌ايران‌و انگليس‌با آن‌جناب‌گفتگو نمايم‌. با كمال‌شوق‌حاضر هستم‌كه‌به‌جهت‌حفظ‌و بقاي‌دوستي‌دولتين‌، هر قراري‌كه‌شايستة‌حالت‌طرفين‌باشد به‌استصواب‌آن‌جناب‌به‌امضاء برسانم‌.
رادكليف‌: به‌جناب‌جلالتمآب‌ايلچي‌كبير كه‌نوشتة‌ايشان‌به‌هيچوجه‌شامل‌آنچه‌ايشان‌و جناب‌شارژدافر قرار داده‌و في‌الحقيقه‌وعده‌كرده‌اند، نيست‌. من‌اعلان‌نامة‌نوشته‌و ممهور و ممضي‌به‌امضاي‌خود او خواسته‌ام‌، بر مضمون‌اينكه‌دستورالعمل‌از دولت‌ايران‌دارد كه‌صعوبات‌واقعة‌فيمابين‌دولتين‌انگليس‌و ايران‌را تسويه‌و اصلاح‌بدارد و به‌دولت‌انگليس‌بلادرنگ‌كمال‌ترضيه‌را بدهد.
امين‌الدوله‌: از تفصيل‌پيغامات‌جناب‌ايلچي‌كبير اطلاع‌يافتم‌. اولاً آنچه‌در باب‌اختيار خودم‌پريروز نوشته‌ام‌كافي‌و به‌اعتقاد من‌شامل‌لازمة‌اختيار خود مي‌دانم‌. ثانياً هيچ‌مضايقه‌ندارم‌كه‌نوشتة‌عليحده‌موافق‌يادداشت‌شما بنويسم‌.
رادكليف‌: چون‌در مقابل‌سؤال‌من‌كه‌در باب‌صاحب‌اختيار بودن‌ايشان‌كرده‌بودم‌، جواب‌ايشان‌برسد، من‌حاضر هستم‌كه‌از ايشان‌قبول‌بكنم‌، به‌موجب‌نوشته‌هر اظهاري‌كه‌بخواهد كند در خصوص‌ترضية‌دولت‌انگليس‌، پس‌از وصول‌آن‌اظهار، من‌رد نخواهم‌كرد.
امين‌الدوله‌: از بدو ورود به‌استانبول‌، به‌واسطه‌هاي‌متعدده‌مأموريت‌و شوق‌شخص‌خودم‌از براي‌اصلاح‌اين‌كار و حفظ‌دوام‌دوستي‌دولت‌انگليس‌براي‌دولت‌ايران‌، به‌جناب‌ايشان‌اظهار داشته‌ام‌.
رادكليف‌: ملاقات‌جناب‌ايشان‌هيچ‌حسني‌نخواهد داشت‌، مادامي‌كه‌ايشان‌اصرار دارند كه‌حرف‌خود را اينقدر مبهم‌بگويند... آيا حاضر هستيد كه‌دولت‌خود را رسماً متعهد سازيد كه‌بلادرنگ‌عساكر ايران‌را از هرات‌پس‌بخواهند؟ همچنين‌از خاك‌هرات‌بدهند تلافي‌نقدي‌به‌جهت‌آن‌خسارتي‌كه‌عساكر ايران‌در آن‌ملك‌وارد آورده‌اند؟
امين‌الدوله‌: مقصود دوستدار اين‌است‌كه‌به‌خواست‌خدا در باب‌رفع‌برودت‌فيمابين‌دولتين‌هر قراري‌كه‌با آن‌جناب‌بگذارم‌، مصون‌از تغيير و تبديل‌بوده‌باشد. به‌اين‌ملاحظه‌لازم‌دانستم‌از آن‌جناب‌استفسار نمايم‌كه‌آيا اولياي‌دولت‌انگليس‌تكاليف‌خود را به‌اولياي‌دولت‌عليّه‌ايران‌نموده‌جواب‌از اولياي‌دولت‌ايران‌خواسته‌اند يا نه‌؟
رادكليف‌: من‌اعلام‌مي‌كنم‌كه‌هيچ‌سؤال‌يا اظهاري‌كه‌مقتضي‌جواب‌باشد، به‌استحضار من‌از جانب‌دولت‌انگليس‌به‌دولت‌ايران‌اظهار نشده‌، مگر كاغذي‌از لرد كلارندون‌ـ وزير امور خارجه‌انگلستان‌ـ به‌صدر اعظم‌ـ ميرزا آقا خان‌نوري‌ـ كه‌جواب‌آن‌رجوع‌شده‌بود به‌اختيار و دستورالعمل‌كه‌موافق‌نوشته‌به‌جناب‌امين‌الملك‌داده‌شده‌است‌.
امين‌الدوله‌: اينك‌به‌طور صريح‌اعلام‌مي‌كنم‌كه‌حاضر هستم‌در باب‌تخلية‌هرات‌به‌آن‌جناب‌اطمينان‌كامل‌بدهم‌و در اين‌خصوص‌با آن‌جناب‌چنان‌قراري‌بگذارم‌كه‌هم‌متضمن‌به‌رضايت‌دولت‌انگليس‌و هم‌موجب‌بقاي‌امنيت‌سرحدات‌ايران‌شود و در تلافي‌خسارت‌اهل‌هرات‌چون‌اين‌مساله‌تا به‌حال‌به‌هيچوجه‌به‌ميان‌نيامده‌و دولت‌ايران‌هرگز گمان‌نمي‌كرد دولت‌انگليس‌اظهار چنين‌تكليف‌نمايد، لهذا من‌در اين‌باب‌دستورالعملي‌ندارم‌.
امين‌الدوله‌بعد از چند مكاتبه‌با تهران‌، موفق‌مي‌شود كه‌موافقت‌آقا خان‌نوري‌را در قبول‌تخليه‌هرات‌و تأمين‌خسارت‌وارده‌به‌نيروهاي‌انگليسي‌و اهالي‌هرات‌، به‌دست‌آورد و به‌اين‌ترتيب‌بهانه‌ي‌عدم‌گفتگو را از طرف‌مقابل‌خود ـ ايلچي‌انگليس‌ـ مي‌گيرد.
او در آخرين‌نامه‌ي‌خود به‌رادكليف‌، با تأكيد بر موارد فوق‌مي‌نويسد: «... ولي‌رسماً به‌آن‌جناب‌اظهار مي‌دارم‌كه‌اگر اولياي‌دولت‌انگليس‌تعهدات‌مرا كافي‌ندانند و اقدام‌به‌كاري‌بكنند كه‌منافي‌عهدنامة‌دوستي‌فيمابين‌باشد، يا خللي‌به‌سرحدات‌ايران‌برساند، آن‌وقت‌جميع‌تعهدات‌و گذشتهائي‌كه‌در باب‌هرات‌و ساير مواد نموده‌ام‌، باطل‌و كان‌لم‌يكن‌خواهد بود...»(مخزن‌الوقايع‌، ج‌، ص‌) بالاخره‌امين‌الدوله‌بعد از ناكامي‌در مذاكرات‌استانبول‌، در 24 ربيع‌الثاني‌قمري‌با كسب‌اجازه‌از تهران‌، راهي‌پاريس‌مي‌شود تا با وساطت‌امپراتور فرانسه‌به‌صلحي‌ميان‌ايران‌و انگليس‌دست‌يابد.
مذاكرات‌صلح‌ايران‌و انگليس‌در پاريس‌با حضور نمايندگاني‌از دولت‌فرانسه‌در مدت‌چندين‌ماه‌جريان‌داشت‌و سرانجام‌در 14 فوريه‌وزير مختار فرانسه‌ضمن‌نامه‌اي‌به‌وزير مختار خود در تهران‌ـ كنت‌دوگوبينو ـ اطلاع‌داد كه‌مذاكرات‌به‌طرف‌صلح‌و انعقاد قرارداد مصالحه‌پيش‌مي‌رود. در تاريخ‌رجب‌ق‌/4 مارس‌م‌پيمان‌صلح‌در پاريس‌به‌امضاي‌امين‌الدوله‌و لرد كولي‌از طرفين‌رسيد.
لسان‌الملك‌سپهر راجع‌به‌اين‌قرارداد مي‌نويسد:«چون‌اين‌عهدنامه‌تا خاتمه‌پرداخته‌شد و هر دو تن‌سفير كبير ايران‌و انگليس‌خط‌و خاتم‌بزدند، امين‌الملك‌نريمان‌خان‌نايب‌اول‌سفارت‌را حاضر ساخته‌، عهدنامه‌بدو سپرد و او را روانه‌دارالملك‌ايران‌داشت‌.»(ناسخ‌التواريخ‌، ج‌، ص‌)
به‌اين‌ترتيب‌اختلافات‌چندين‌ساله‌ي‌ايران‌با انگليس‌در مناطق‌شمال‌شرقي‌با از دست‌رفتن‌منطقه‌ي‌حساس‌هرات‌و تجزيه‌ي‌افغانستان‌ـ كه‌مرحله‌به‌مرحله‌از سوي‌عمال‌انگلستان‌به‌پيش‌برده‌شده‌بود ـ با انعقاد قرارداد صلح‌در پاريس‌به‌فرجام‌خود رسيد.
با انعقاد قرارداد صلح‌در پاريس‌و تجزيه‌ي‌هرات‌از ايران‌:
1) دولت‌انگلستان‌از در دوستي‌با ايران‌درآمد.
2) با تحميل‌امتيازات‌تجاري‌و سياسي‌به‌ناصرالدين‌شاه‌، امور تجاري‌ايران‌را به‌طرف‌وابستگي‌به‌كشورهاي‌بيگانه‌كشاند.
3) وزير مختار انگليس‌ـ ماري‌ـ كه‌به‌قهر از ايران‌خارج‌شده‌بود، پيروزمندانه‌بازگشت‌.
4) صدر اعظم‌ايران‌ـ ميرزا آقاخان‌نوري‌ـ رسماً از انگليس‌عذرخواهي‌كرد و سپس‌از سمت‌خود معزول‌شد.
5) در اين‌راستا نخستين‌حركت‌هاي‌مردمي‌در مقابله‌با واگذاري‌امتيازات‌تجاري‌به‌بيگانگان‌در جريان‌جنبش‌تنباكو شكل‌گرفت‌و اولين‌جوانه‌هاي‌ورود مردم‌به‌تعيين‌سرنوشت‌خويش‌روئيد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

.