تقديم
به عشق پرسوداي زندگي ام (( ز. ع)) كه عميق تر از
اهورامزدا او را مي پرستم و فراتر از ايران در او نفس مي
كشم و با انسانیت مهرآورش این نوشته ها را از نیستی نجات داد.
«از گذشته ام چه می
توانم به شما بگویم؟ من در سرزمینی زاده شده ام که انگاره
آزادی، نظریه حقوق بشر و
عادات مهرآمیز انسانی، چیزهایی بود که به سردی مورد نفرت واقع می شد و وحشیانه غیرقانونی
اعلام شده بود. در گذر تاریخ، گه گاه دولتی مزور دیوارهای زندان ملت را با رنگ زرد
خوشایندتری رنگ می زد و با صدای بلند اعلام می کرد که حقوق آشنا برای ملت های
سعادتمندتر را به ملت ما ارزانی داشته است؛ ولی این حقوق یا تنها به زندانیان عرضه
می شد، یا خسران پنهانی در آنها بود که حتی از احکام استبدادی بی پرده تلخ ترشان می
کرد... هر مردی در این سرزمین اگر گردن کلفت نبود، برده بود؛ از آنجا که روح و هر
آنچه مرتبط به آن است از انسان دریغ شده بود، تصور می شد که تحمیل درد جسمانی برای
حکومت کردن و راهنمایی طبع بشری کفایت می کند... گه گاه چیزی به اسم انقلاب به
وقوع می پیوست تا برده ها را گردن کلفت کند و برعکس....»(زندگی واقعی سباستین نایت،
نابوکف، ص 51)
پیشگفتار- اين
نوشته كه مجموعه اي از متون و رسالات را در خود جاي داده است، تحلیل و بررسی سیر
تاریخی رویدادهای اجتماعی- سیاسی- اقتصادی در رابطه با رخدادهای فرهنگی (فکری- ادبی
و هنری) در دویست سال گذشته تاریخ ایران را در برمی گیرد؛ از پیش زمینه های شکل گیری
اندیشه های ایرانی در تلاقی با مدرنیته تا پیآمدهای آن؛ سرآغاز تلاقی ایران سنتی
با دنیای جدید و تکانه های تجدد در فرهنگ و سیاست ایرانی، از جنگ های روسیه با ایران
به سال 1183 خورشیدی و دیگر اتفاقات زمانه، تا ناکام ماندن حادثه محافظه کارانه در
سال 1383 خورشیدی. داستان این دویست سال، فراز و فرود اندیشه ها، احزاب، دولت ها،
تحولات اجتماعی، اقتصادی و تغییرات فرهنگی و هنری است که عصر جدید در تاریخ اندیشه
و سیاست را در جامعه ایران پدیدار ساخته اند. دوره ای از پیش زمینه های صورت بندی
دانایی مدرن ایرانیان تا تحولاتی که در زمانه کنونی از سر می گذراند.
سخن اندیشه در ایران دوران معاصر، حرفی ناگفته است و اندیشمندان
ایرانی که در آشنایی با ذهنیت مدرنیته به ابراز نظرات و اظهار افکار پرداخته و
چهره تازه ای از فرهنگ ایرانی را به نمایش گذاشته اند، با کمترین موارد از دیدگاه
تاریخ نگاری اندیشه و اندیشه شناسی تاریخی، به سنجش و آزمون معرفتی و تاریخی گذشته
شده اند؛ سیطره سخن مدرنیته در ایران دویست سال گذشته- از جنگ های ایران و روسیه تا
زمانه حاضر- با قوت و ضعف، موفقیت و شکست، راست اندیشی و چپ گرایی، سیاست بازی و ایدئولوژی
گرایی، آن چنان که باید و شاید نهادینه نشده و رسوبات دنیای قدیم در ذهن و زبان ایرانیان،
بنیان های فکری و بنیادهای فرهنگی دنیای جدید را با مشکلات جدی مواجه ساخته است. با
این حال مدرنیته چونان ضرورت زندگی انسانی و تأمین کننده نیازهای اجتماعی- سیاسی و
فرهنگی در تقلای جایگزینی در جامعه و فرهنگ ایرانی، تاکنون به حیات خود ادامه می
دهد و با تمامی کج اندیشی ها که به خود دیده است، فرصتی- شاید برای آخرین بار- یافته است تا بر ته مانده های سنت گرایی غالب
شده و زندگی به واقع مدرن را برای ایرانیان فراهم سازد.
بازخوانی کنش و اندیشه ایرانیان در دویست سال گذشته، با
تأملی در زیرساخت های اجتماعی و فرهنگی آن ها، آگاهی از وام داری به مدرنیته و
باور به آینده ای گشوده و در افقی اندیشمندانه، از اولویت های فرهنگی به شمار می
رود که به واسطه آن می توان بر ذهنیتی مدرن در جغرافیای ایران رسیده و فرهنگ ایرانی
را برای حضور در نظام دانایی جهان انسانی، ارتقا داد؛ مجموعه حاضر که بخشی هایی از
آن پیش از این به صورت رسالات و نوشته هایی جداگانه منتشر شده اند، با این پیش فرض
معرفت شناسانه بر اساس تاریخ نگاری اندیشه و از دیدگاه مدرنیته، تألیف شده است.
***
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر