
داستان تراژیک فاجعه
ملی به دست جمهوری اسلامی این گونه شروع شد: با اعدام های اول
که در رژیم انقلابی انجام گرفت، هم پیمانان مجاهد و کمونیست، هورا کشیدند که
«سلطنت طلبان و خلافکاران اخلاقی» را می کشند. سال دوم حاکمیت انقلابیون،
«دیگرملایان و انقلابیون مسلمان» را که اعدام کردند، کمونیست های سنتی تائید کردند
که «عوامل آمریکایی» را می کشند. همان سال ها که «دگردینان و پیروان آئین بهائی و
اهل سنت» را دستگیر و کشتند، مجاهد و ملی-مذهبی و کمونیست و... دم برنیاوردند که
شور انقلابی است! سال 60 که «مجاهدین خلق و چریکهای فدای خلق و دیگر کمونیست ها»
را اعدام کردند، هم پیمانان خلقی خواستار برخورد انقلابی تر شدند.
تاسال 65-67 که
همه مخالفان را رژیم انقلابی سرکوب کرد، «توده ای ها و اکثریتی ها» گرفتار شدند؛
دیگر کسی باقی نمانده بود از آن ها دفاع کند! این چرخه تا سالیانی دیگر ادامه یافت
تا دامنگیر بخشی از حاکمیت انقلابی شد؛ از خلعیت ابوالحسن بنی صدر تا اعدام صادق
قطب زاده و از حصر خانگی عباس امیر انتظام و حسینعلی منتظری تا ترور سعید حجاریان
و اکنون حصر خانگی مهدی کروبی و میر حسین موسوی که خود در کشتارهای دهه های اول و
دوم انقلاب همراه با بدنه رژیم جمهوری اسلامی بودند و فاجعه ملی تابستان 1367 را
به وجود آوردند، گرفتار خشم انقلابی رژیم شدند. رژیم جمهوری با حذف و کشتار، فساد
و غارت توانست به عمر خود ادامه دهد.