۱۳۹۵ فروردین ۴, چهارشنبه

طرح قانون اساسی اول ایران/ سندی از سیر مشروطه خواهی در ایران/ علي اصغر حقدار

اشاره: آگاهی از انتظام کشوری و حکومت منتظم به همراه ایجاد لشکر دائمی و منضبط، از اولین دستاوردهای برخورد فرهنگ و سیاست ایرانیان با دنیای مدرن در قرن هیجدهم و نوزدهم بشمار می روند؛ به دنبال درک و دریافت الزامات و لوازم مدرنیته سیاسی در میان برخی از نخبگان فرهنگی و رجال درباری عصر قاجار و ناکارآمدی حاکمیت قبیله ای برای برقراری نظم اجتماعی و رعایت حقوق سیاسی مردم، تدوین قوانین اداره کشوری و لشکری مورد توجه قرار گرفت و در دوران منتهی به استقرار مشروطیت و ایجاد پارلمان و تدوین قانون اساسی ایران در سال 1285 خورشیدی، نخستین جوانه های قانون نویسی در ادبیات فارسی پدید آمدند؛ گذشته از رسائل روشنفکرانی چون ملکم خان و میرزا یوسف خان مستشارالدوله، رجال سیاسی نظیر میرزا تقی خان امیر کبیر و میرزا حسین خان سپهسالار نیز از داخل دربار قاجاریه، دست به اقداماتی زدند که پایه های اولیه قانون گرایی و آزادیخواهی را در سیر تاریخی سیاست اجرایی و شیوه کشورداری ایران بنیان گذاشتند. به استناد نوشته ها و رسائلی که از آن دوران و دوره پیش از آن در مسائل سیاسی بر جای مانده است، تا برخورد ایرانیان با دنیای مدرن، کشورداری در رهیافت های ارشادنامه ای و برگرفته از باورهای اعتقادی و به شکلی غیر روشمند و بر اساس احکام ناسخ و منسوخ بوده و قانون گذاری و توجهی به حقوق اساسی و دیگر قوانین موضوعه نمی شده است.
در سیر اندیشه ترقی و پیشرفت، نخبگان ایرانی به ایجاد نهادهای نوین سیاسی مبادرت کردند و طرح هایی را برای تدوین قوانین به شاهان وقت و دیگر دست اندرکاران کشوری عرضه نمودند؛ آنان به درستی دریافته بودند که قانون حافظ امنیت اجتماعی، تأمین کننده رفاه مردم و محقق کننده آزادی های سیاسی و موجب بقای کشور و عامل دوام ملت است. با این زمینه ها قانون ها تدوین می شد، اما در برابر رأی فردی پادشاه به مرحله اجرا درنمی آمد و بعضی وقت ها نتیجه ای معکوس در استحکام شیوه ایلی و فردی پادشاهان به بارمی آورد. با این حال به دنبال گسترش مبادلات تجاری و ارتباطات سیاسی ایران با کشورهای دیگر، مفاهیم سیاسی نظیر: شورای دولتی- مجلس مصلحت خانه و... آرام آرام اذهان نوجو را به خود مشغول نمود و ضرورت نهادینه کردن آن ها در سیاست اجرایی کشور بیش از پیش احساس شد. در این راستا تا پیش از استقرار مشروطیت، سه قانون اساسی برای صحه همایونی و اجرایی کردن آن ها تدوین شد که اولین طرح از آن ها در سال 1289 قمری تهیه شده و متن آن پیش از این به صورت مستقل چاپ نشده است؛ فریدون آدمیت در کتاب «اندیشه ترقی و حکومت قانون- عصر سپهسالار» از آن سخن گفته و به تحلیل برخی از مواد آن پرداخته است. تفکیک حوزه عرفیات از شریعت، رعایت حقوق اقلیت های مذهبی، مقید و مشروط کردن قدرت حکومتی، تأمین امنیت جان و مال و عرض و ناموس قاطبه اهالی ایران از هرگونه تعدیات و تجاوزات و... از مواردی هستند که حکایت از روشن بینی نویسنده این نخستین طرح رسمی قانون اساسی دارند.
به دنبال نگارش این طرح، متن های دیگری هم نوشته شدند که فقط در حد ایجاد چندین وزارت خانه اسمی مؤثر بودند و راه را برای مشروطه خواهان و قانونگرایی کشوری هموار نمودند. همان طور که اشاره شد، این اولین طرح رسمی قانون اساسی برای انتظام دولت و رعایت حقوق مردم ایران است که توسط متجددان و نخبگان ترقی خواه عصر قاجاریه تهیه و به ناصرالدین شاه عرضه شده است؛ این سند ثابت می کند که پیش از تدوین اولین قانون اساسی مجری و مصوب در نخستین مجلس شورای ملی به سال 1325 قمری که از نتایج اصلی و اساسی جنبش مشروطیت و آزادیخواهی ایرانیان بوده، برخی از نخبگان و منورالفکران ایران که از تحولات دنیای جدید آگاهی هایی به دست آورده بودند، فعالیت خود را برای انتظام دولتی و ایجاد تغییرات بنیادین در کشور آغاز کرده بودند. متن اصلی این طرح در آرشیو شخصی دکتر فریدون آدمیت بود. دکتر آدمیت نسخه خطی آن را از آرشیوی شخصی میرزا یوسف خان مستشارالدوله داشتند و به همراه یادداشتی از میرزا یوسف خان که در آن به رمز اشاره به مخالفان قانون خواهی در آن عصر دارد، در اختیار من گذاشتند. نسخه خطی بعد از مقابله با متن حروف چینی آن که به همراهی دکتر آدمیت در آخرهای ماه های حیات ایشان انجام گرفته است، اکنون منتشر می شود. با تشکر از لطف دکتر آدمیت بابت معرفی نسخه خطی طرح قانون اساسی اول و آماده سازی آن برای انتشار عمومی.
علی اصغر حقدار

متن نخستین قانون اساسی رسمی ایران
 1289 قمری
چون بر ذمت والانعت ملوکانه فرض و متحتم است رعایای دولت علیه که ودیعه محترمه خداوند عادل یگانه است کنف عدل و انصاف ملوکانه ما در جمیع احوال مرفةالحال و از هر گونه جبر و ستم آسوده خیال باشند، فلهذا به آن فرزند دهر مقرر می فرمائیم که من بعد بنای امور دولت ما در حال باید پیش از پیش بر وفق عدل و انصاف بوده و از شریعت مقدسه به هیچ دست آویز تخلف و تجاوز نشود.
چه در ولایاتی که در اداره آن فرزند است و چه در سایر ممالک ایران، احکام مفصله ذیل باید مجری گردد:
جان و مال و عرض و ناموس قاطبه اهالی ایران، از هر گونه تعدیات و تجاوزات محفوظ بوده، من بعد به هیچ بهانه احدی از وزراء و شاهزادگان و حکام کل و جزو بدون جواز شریعت مطهره و بدون تعیین دیوان عدالت حق تعرض و تعدی به جان و مال و عرض و ناموس رعای ندارند، چون که با عدم امنیت روز به روز مملکت ایران، ویران و اهالی آن به اطراف عالم متفرق و پریشان خواهند گردید.
برای ترتیب قوانین شریعت غرا و وضع بعض قواعد و انتظامات که لازمه سیاست مدن است، مجلسی و برای اجرای قوانین مزبوره، مجلس جداگانه تشکیل شده هر یک از مجالس دوگانه، بی مداخله به کار یکدیگر تکالیف خود را باید مجری بدارند؛ تفریق این دو مجلس از امور عمده و اهم دولت است و بدون آن از هیچ یک از امور دولتی و مملکتی نتیجه نیک عاید نبودنش از تجربیات چندین ساله سلطنت مان مبرهن است.
کارهائی که به امور معاش و زندگانی تعلق دارند، باید از کارهائی که به امور معاد و آخرت متعلق است، انفکاک یافته، برای امور دنیوی به زبان فارسی فقره به فقره، قانونها نوشته شده و عدد گذاشته بشود و مال هر اداره از قبیل عدلیه و نظام و مالیه و خارجه و داخله و علوم و زراعت و تجارت و پسته و تلگراف و معادن و جنگلها و غیره و غیره برای آن اداره دستورالعمل خواهد شد.
به جهت اخذ مالیات و ترتیب لشکر و طرز محاکمات حقوق عباد، قوانینی که مغایر شرع شریف نباشد، به زودی مرتب خواهد گشت و همچنین جهت ساختن طرق و شوارع و ترویج تجارت و ترقی زراعت و بنای مدارس منتظمه در هر شهر و بلد، اقدامات مجدانه به کار برده خواهد شد.
مملکت ایران به ولایت ها تقسیم شده و هر ولایت به چند ایالت و هر ایالت به چند ناحیه و هر ناحیه به چند بلوک.
وزراء و حکام و جمیع آنهائی که در سرکارها هستند، عموم اهالی ایران را که هیئت دولت ما از آنها تشکیل یافته خود را باید وجود واحد بدانند و در طلب منافع مشروعه و دفع اضرار دولت در همه حال با کمال خلوص و صدق نیت و صفا و صداقت اتفاق نمایند.
آنهائی که در ایران خارج از دین اسلام هستند، از قبیل مسیحیان و یهودیان و گبرها و سایر مذاهب مختلفه، یا رعایای خود ایران باشند، یا آنهائی که بطور کسب و تجارت به ایران آمده اند، علی ای حال باید آسوده و محترم باشند و دست مزاحمت احدی به آنها نباید برسد که به آزادی تمام در اجرای آیین خود زندگانی بکنند.
خلاصه به اقتضای مصلحت وقت و وافق حالت زمان حاضر به تعدیل و اصلاح کارهای دولت و مملکت و تنظیم و ترتیب قوانین معدلت آیین از امور اعم و الزم و امروز مراتب اقتدار و ترقیات فوق العاده در دول اروپا به این معنی، یک برهان قاطع است.
سوادی از این فرمان از وزارت امور خارجه در تلو مراسله رسمیه به سفرای دول متحابه فرستاده بشود که دولت آنها نیز بر صدق نیت ما آگاه و شاهد باشند؛ همچنین سوادها به مهر وزارت امور خارجه به وزرای مختار و مأمورین دولت علیه که در خارجه اقامت دارند، ایفاد گردد و در روزنامه رسمی طهران اشاعه و انتشار یابد.
محض بقای اسم ما که در این روز میمون و مبارک این نعمت بزرگ امنیت جان و مال و عرض و ناموس به دستیاری و همت ملوکانه ما به اهالی ایران اعطا شد، شایسته و برازنده است که در هر سال الی آخرالدوران، این روز را به حساب ماه شمسی عید بزرگ ملتی گرفته، جشنها و شادیها نمایند. خداوند همه مان را موفق فرماید.

به خط میرزا یوسف خان مستشارالدوله نوشته شده:
18 ج 2 سنه 5. از وکین و هراهل شنیدم که او خود از وکین ملعون شنیده بود که سپهسالار میرزا حسین خان می خواست از شاه امنیت جان و مال برای اهالی بگیرد، من مانع شدم و خیال شاه را زدم. در سفر دویم فرنگستان بود در طهران. زهی بدبختی و لعنت.

یادداشت مزبور بعدها به خط خیلی ریز در 18 جمادی الثانی 1305 نوشته شده است. فریدون آدمیت

۱۳۹۴ بهمن ۲۵, یکشنبه

مدرن اندیشان ایرانی و بهائیت/ علی اصغر حقدار

برگی از دفتر مدرنیته در ایران سخن بهائیت و تجدد اعتقادی است؛ کتاب مشروطیت که بر دفتر نوگرایی ایران زمین ثبت شده، در زیرساخت های فرهنگی اش، بهره ای از نوزایی مذهبی دارد و همراه با تحول در سیاست، تغییر در اجتماع و دگرگونی در اخلاقیات، اوراق تجدد اعتقادی را برای توسعه ایران و گذار از انحطاط این سرزمین کهن، به ارمغان آورده است. داستان «بهائیت و مدرن اندیشان ایرانی»، رویدادی در سکوت مانده است؛ بی توجهی مدرن اندیشان ایرانی به رخداد تجدد اعتقادی زیر بار شرمندگی معرفتی-تاریخی به پستوی ایدئولوژی باوری و مصلحت گرایی رانده شده و در یک صد و شصت سالی که از ظهور آئین بهائی در فرهنگ و جامعه ایران می گذرد، واقعیت آن از سوی تاریخ نگاران، سیاست مداران، اهالی فرهنگ و هنر و کوشندگان حقوق بشر نادیده گرفته شده است. داریوش همایون بر کمبود معرفتی مدرن اندیشان ایرانی از نادیده گرفته شدن بهائیت می نویسد:«کسانی که بر عرفی بودن خود تأکید می کنند، در برابر بهائیگری رفتاری ناروشن و ناآسوده دارند. برای آن ها اگر هم مذاهب همه از نظر جایگاه قانونی شان برابر باشند، یکی از آن ها، بهائیگری، کمتر برابر است.»
نوشتن از سکوت مدرن اندیشان ایران بر بهائیت، «تاریخ سوخته و پایمال شده» ای را پیچیده در کابوس نسل کشی عقیدتی بهائیان روایت می کند و بر گوشه ای از رویداد تجدد در ایران معاصر، روزنه به تأخیر افتاده ای می گشاید. «پاکسازی فرهنگی بهائیان» به معنای سعی در زدودن آن ها از حافظه تاریخی، نقطه مشترک اقدامات بهائی ستیزی حکومت ها و سکوت مدرن اندیشان ایرانی است. ونسا مارتین بدرستی می نویسد:«در خلال قرن گذشته، پرده ای از سکوت این موضوع را احاطه کرده است. همواره مانع استفاده جامعه بهائی از وسایل معمول ارتباط جمعی شده اند: رادیو، تلویزیون، روزنامه، فیلم، انتشار آزاد نوشتجات یا سخنرانی های عمومی. جامعه دانشگاهی ایران بطور کلی وجود دینی را که در آن سرزمین پایه گذاری شده بود، نادیده گرفت و این موضوع در متون درسی یا واحدهای دانشگاهی وارد نگشت. در واقع جامعه بهائی، بزرگترین اقلیت دینی ایران، از سرشماری معمول که آماری از مذاهب و اقلیت های قومی فراهم می آورد کنار گذاشته شد. علاوه بر این، دهه های متمادی افکار عمومی تحت سلطه تبلیغات پرخاشگرانه روحانیت مسلمان شیعه درآمد و نقش جامعه بهائی ایران، اندازه، اعتقادات و واقعیت های وجودی آن به غلط معرفی گردید.»(به نقل از:کابوس نسل کشی عقیدتی:بهائیان ایران،ص14)
این دفتر از «تاریخ اندیشه های مدرن در ایران» به بررسی جایگاه بهائیت(آئین پساشیعه) در تجدد و نوسازی جامعه و فرهنگ ایران از دوره پیشامشروطه و برخورد منفعلانه و بی توجهی مدرن اندیشان ایرانی به واقعیت آئین بهائی می پردازد؛ واقعیت بهائیت در آثار و تألیفات تاریخ نگاران مدرن ایران یا مستند به روایت های دیگرستیزی مذهب قدمائی است و یا با جانبداری حزبی و رسمی، به تحریف تاریخ و اعتقادات بهائیان رهمنون بوده است.
نوشتار حاضر در پی کاوش از چیستی و چگونگی جایگاه بهائیت در فرایند مدرنیته در ایران و جنبش مشروطیت در سرآغازهای شکل گیری آن و بی تعاملی معرفتی و تاریخی مدرن اندیشان ایرانی در دوران استقرار مشروطیت تا به روزگار حاضر است؛ بنیان های فکری این نوشتار، در تاریخ نگاری اندیشه و اندیشه شناسی تاریخی متجددانی قرار دارد که جریان فرهنگ و سیاست مدرنیته را در ایران زمین پدیدار ساخته و در گذار زمانه، به اکنون رسانده است.
در نگرش تاریخی به اندیشه های مدرن در ایران، جنبش های اجتماعی و تحولات سیاسی به دنبال تغییر در مؤلفه های فرهنگی و دگردیسی های دینی و اعتقادی به وجود می آیند و در واقع تغییر در زیرساخت های معرفتی اعم از نظام اندیشگی، باورهای دینی و... تحول نگرش به سیاست و اجتماع را به دنبال دارند؛ در جنبش مشروطیت ایران نیز این اتفاق به وقوع پیوست و دگرگونی نظام سیاسی قاجاریه از استبداد فردی به نظام مشروطه پارلمانی، در زمینه های اعتقادی حاصل پدیداری آئین های نوتأسیسی بود که دهه هایی قبل از آن در فرهنگ دینی پیشینیان ظاهر شده بودند؛ به استناد داده های تاریخی و متونی که از آن دوران به یادگار مانده است، بدون دگرگونی در باورهای دینی، نظام مشروطیت نمی توانست زیرساخت های اعتقادی و مذهبی را در خود جذب کرده و راه را برای نهادینه کردن سیستم سیاسی جدید هموار سازد.

بر استفاده از دیدگاه تجدد و تاریخ نگاری اندیشه از این جهت تأکید دارم که تحقیق خود را خارج از باورهای مذهبی و آئینی انجام داده و در آموزه های قدمائی شیعه و نوآئینی بهائیت، ارزشداوری غیر عقلانی را وارد نکنم. در دیدگاه تجدد، دین در حوزه شخصی قرار گرفته و تحقیق تاریخی از دگرگونی اندیشه ها و باورها، از حق یا باطل بودن اعتقادات به دور است؛ اصل اساسی و یکی از ارکان بنیادین مدرنیته، درک و دریافت آزادی وجدان در کنار دیگر مؤلفه های تمدن مدرن بوده و هر حکمی در درستی یا نادرستی اعتقادات دینی و آئینی، تاریخ اندیشه و بنیان های تمدنی آن را از تحقیقات علمی و دانشی دور می سازد. مؤلفه ای که در سرآغازهای استقرار تمدن مدرن، جان لاک با سخن از بنیاد خردمندانه رواداری اعتقادی و قانونگذاری عرفی آن را اعلام داشته است: «تنها دلیل عضویت آدمیان در جامعه و تنها چیزی که آن ها در جامعه به آنانند، تأمین خوشبختی دنیوی و کسب ثروت ظاهری جامعه است.» چرا که «آزادی انسان در رابطه با سعادت ابدی او محفوظ و باقی است و به همین دلیل است که هر انسانی می بایست عملی را انجام دهد که وجدانش پذیرفته است.» امروزه این اصل در فرایند رشد اندیشه و تمدن انسانی در ماده 18 «اعلامیه جهانی حقوق بشر» ثبت و حافظ آزادی وجدان و دین در جوامع مختلف است؛ این اصل تأکید دارد که: «هر شخصی حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و دین بهره مند شود: این حق مستلزم آزادی تغییر دین یا اعتقاد و همچنین آزادی اظهار دین یا اعتقاد، در قالب آموزش دینی، عبادت ها و اجرای آیین ها و مراسم دینی به تنهایی یا به صورت جمعی، به طور خصوصی یا عمومی است.» اين اعلاميه جهانشمول با آن تبار انديشگي و تاريخي در بنيان هاي ليبراليستي، بنياد نوشتار حاضر در بازپرداخت تاريخي آئين بهائيت در تاريخ معاصر و مدرن ايران زمين است.
فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول- سقوط باورهای قدمائی و تجدد اعتقادی در ایران
فصل دوم- دیانت و سیاست در ایران پیشامشروطه
فصل سوم- بهائیت و مشروطیت
فصل چهارم- بهائیان و مدرن اندیشان ایران
فصل پنجم- بهائیت و مدرنیته
گزیده کتابشناسی تحقیقاتی و مطالعاتی
فهرست اعلام

۱۳۹۴ دی ۱۶, چهارشنبه

رمان ترکی آذربایجانی در ایران*

میرزا فتحعلی آخوندزاده(1812-1878) نخستین متن های مدرن ادبی ترکی را با نگارش رمان کوتاه «آلدانمیش کواکب/ ستارگان فریب خورده» و نمایشنامه های ترکی «تمثیلات»(1850) پایه گذاشت؛ همو با تألیف «کمال الدوله مکتوبلاری»(1866م/1283) نخستین متن مدرن ترکی را در انتقاد اجتماعی و سیاسی ترکان ایران و هم چنین تغییر خط و الفبای نوشتاری را در رساله «اسلام دیللری نین یازیسی ایچون ینی الفبا»(1857) ارائه نموده است.
علی قافقازیا نخستن رمان ترکی آذربایجانی را رمان دو جلدی «شاه اسماعیل»(نوشته شده در 1333) علی تبریزلی می داند؛(İran cografyasında Türkler,S110) و بخشی از آن را نقل می کند.(İran türkleri, S787) علیرضا ذیحق در مقاله «تاریخچه داستان نویسی به زبان ترکی در آذربایجان»(سایت نشریه حیدربابا) ادوار تاریخی چهارگانه داستان نویسی ترکی در ایران را با نگارش قصه «پریشان»(1300) که عباس پناهی ماکویی در روزنامه فکر منتشر کرد، می آغازد و داستان بلند «وولقا»(1320) از علیقلی کاتبی را در ادامه آن می داند؛ ذیحق رمان های «ستارخان» و «خیابانی» از پناهی ماکویی را به دوره فرقه دموکرات آورده و در دوره پهلوی دوم از رمان ها و داستان های گنجعلی صباحی، علی تبریزی، صمد بهرنگی و غلامحسین ساعدی نام می برد.
در تقسیم بندی تاریخی ادبیات مدرن ترکی در ایران، ذیحق به داستان هایی که در روزنامه های سه دهه اخیر منتشر شده اند و داستان «قاراچوخا»(1373) از ناصر منظوری ارجاع می دهد. محمد صبحدل نیز داستان کوتاه «صندوق پست»(1901) از جلیل محمد قلی زاده را شروع داستان نویسی مدرن در زبان ترکی می داند. در دهه های گذشته در ادبیات مدرن ترکی ایران، رمان های(نگارش یا ترجمه) «بابک»(1376) از جلال برگشاد به ترجمه رضا انزابی و رحیم رئیس نیا، «خاتون گنجه»(1380) از محمد سعید اردوبادی به ترجمه غلامرضا طباطبایی مجد، «اولن دونیام» از اسماعیل شیخعلی، « اوزو ایشیغا رومان»(1388) از آفاق مسعود، «ش‍ام‍ان»(1379) از آغداشلی و «نیسگیللی ملک لر»(1393) از یحیی آلیلو منتشر شده اند. هاشم طرلان در رمان خاطره ای/تاریخی «گوموشوپئنجک» بخش هایی از تاریخ اجتماعی را در پیوند با تجربیات شخصی به قلم می کشد. «کوچ»(1390) از مولود سولئیمانلی، «هئره یه قونان گویرچین لر»(1389) از یوسف بهنمون، «سئوگی داموسو»(1382) از علی داشقین، «داغلار قیزی»(1368) از مهرداد کاویان پور، «آرباتان»(1386) از محمدرضا لوایی و «دوغما و یاد آداملار»(1392) از عیسی حسین اوو رمان هایی هستند که به تازه گی در زبان ترکی آذربایجانی منتشر شده اند. رمان «لاچین» از اسماعیل هادی یکی از آثاری است که توانسته مدرنیسم ادبی را به زبان ترکی آذربایجانی وارد کند.
رقیه کبیری نیز در رمان ها، داستان های کوتاه و اشعارش به بیان آداب و رسوم، تاریخ و فرهنگ تورکان ایران به زبان ترکی پرداخته است. رمان «ائویم»(1392) حکایتی تمثیلی از وضعیت زندانی است که بر هویت و فرهنگ و زیست شخصیت اصلی سایه افکنده و او را در تکاپوی دست یابی به خودیت تاریخی و فرهنگی به تصویر می کشد.
«استانبولدا بیر قادین»(1394) رمان کوتاهی از علی اصغر حقدار است که به زبان فارسی نوشته شده و ترجمه آن به زبان ترکی آذربایجانی(با دو رسم خط عربی و لاتین) منتشر شده است؛ در بخش هایی از این رمان، زبان ترکی و تاریخ فراموش شده هویتی ترکان ایران در صحنه هایی از فضاگرایی بین زمانی و بین مکانی، تصویر شده است.(برای فهرستی از رمان ها و داستان های نوشته شده در ایران به زبان ترکی، ر.ک: İran türkleri، صص 739-915)
حمید آرغیش نیز با تقسیم بندی تاریخی ادبیات داستانی آذربایجان در تاریخ معاصر ایران، اولین رمان ترکی در ایران را «وولقا»(1320) از علیقلی کاتبی دانسته و رمان «شاه اسماعیل» علی تبریزلی و «قارتال»(1357) از گنجعلی صباحی را در ادامه رمان های ترکی آذربایجانی نام می برد؛ وی در دوران حاضر به این رمان ها در زبان ترکی اشاره می کند: «دومانلی گونلر» و «لاچین» از اسماعیل هادی، «آچی چای کورپوسو دانشیر» از خ. آذری، «حیات فاجعه لریندن» از گنجعلی صباحی، «داغلار قیزی» از کاویانپور، «قارلی ارک» از حمید آرغیش، «چای آخیر» از عزیز محسنی، «قوی اولسون اون» از محمدتقی زهتابی، «ایکی بالاجاباجی» از ع.ح. اردبیلی و «نازلیجا» از علی حسن زاده.(آرغیش، 1379)
فهرست اجمالی و کوتاهی که از رمان ترکی آذربایجانی آوردم، بخشی از تلاش های ادبی است که در زبان ترکی آذربایجانی در دویست سال گذشته انجام گرفته و با وجود محدودیت آن، راهی امیدوار گننده را طی می کند.

*بخشی از کتاب «رنسانس هویتی ترکان ایران، علی اصغر حقدار، استانبول، 1394، در دست انتشار.

۱۳۹۴ دی ۱۴, دوشنبه

محمدتقی زهتابی و هویت تاریخی ترکان ایران

مقدمه
چهار دهه ای است که هویت شناسی تاریخی و زبانی ترکان ایران مورد توجه جدی فرهیختگان فرهنگی و پژوهندگان ترک زبان در ایران قرار گرفته و ترک شناسی که در محیط های فرهنگی و آموزشی ایران جایگاهی ندارد، از سوی تاریخ نگاران هویت گرا و کوشندگان فرهنگی به یکی از محورهای اساسی فعالیت های نوشتاری و تحقیقاتی تبدیل شده است. دکتر محمدتقی زهتابی جزو ترک پژوهشان ایرانی بود که با جدیت تمام سعی در تحقیق از تاریخ باستانی ترکان ایران و کاوش در زمینه های تاریخی زبان ترکی در ایران و اصول آوایی و دیگر مسایل زبان شناختی را به موضوع نوشتارهای خود تبدیل کرد.
زهتابی در حالی اقدام به تاریخی نگاری هویتی و زبانی ترکان ایران کرد که در تاریخ نگاری رسمی ایرانیان، پرسش از تاریخ ترکان مورد بی مهری قرار گرفته و بیشتر تاریخ نگاران ایرانی تحت تاثیر آموزه های مرکزمحور فارسی گرایی، تحریف و جعل و اختراع تاریخی را در مورد ترکان ایران به یکی از فصل های نوشتاری خود کشانده اند. در تحقیق از دوره های تاریخی که سلسله های ترکی حاکمیت را در ایران در اختیار داشتند، تمامی افکار سیاسی و کنش اجرایی آنان با رهیافت های ایران شناختی و باستان گرایی ناسیونالیسم فارسی تدوین شده و زبان ترکی به جعل و تحریف بی هویتی آمیخته شده است. در تاریخ نگاری دوران معاصر ایران نیز که از عصر رویارویی با تمدن غرب آغاز می شود و با گذار از جریانات مشروطیت و استقرار دولت متمرکز تجددگرا تا به دوره تحول نظام اجرایی در سه دهه پیش دوام دارد، سخنی از فرهنگ و هویت و زبان ترکان ایران به میان نیامده و هر جا که سخنی از اینان رفته است، به صورت مطایبه آمیز و غیر واقعی و حاشیه ای و در بخش عمده ای مغرضانه و شوونیستی و به تأسی از تحقیقات ایران شناختی و شرق شناختی به ترکان ایران پرداخته شده است.
زهتابی با کنکاش در یافته های تاریخ نگاری دیرین ترکان ایران و کاوش از ریشه های زبانی آنان، بخشی از رنسانس هویتی ترکان ایران را با تحقیقات تاریخی و زبانشناختی در دوره های کهن تاریخ ترکان و اقوامی که در این منطقه زیسته اند، به یکی از مسائل معاصر در اندیشه ورزی مدرن در ایران تبدیل و خلائی از تاریخی نگاری فلات ایران را با آثار و تألیفات خود پر کرد.
رساله حاضر تمهیدی در تاریخ نگاری ترکان ایران و ریشه یابی زبان ترکی در نوشته های دکتر محمدتقی زهتابی بوده و کنکاش از کنش های سیاسی، سبک نوشتار ادبی مدرن او و هم چنین ارزیابی اشعار و پژوهش های نسخه شناختی اش را در برنمی گیرد. هم چنین برای پرهیز از سوء تعبیر در ترجمه نوشته های ترکی زهتابی در نقل قول ها از ترجمه فارسی اجتناب شده و در ارجاعات مستقیم، نوشته های دکتر زهتابی بی کم و کاست آورده شده است.
دکتر محمدتقی زهتابی همان طور که از مراجعه به کتابشناسی اش معلوم می شود، چندین متن ادبی مدرن را به زبان ترکی در شعر و نثر تألیف نموده است؛ در آثار شعری و داستان نویسی زهتابی، متن های «شاهین زنجیرده»، «باغبان ائل اوغلو»، «قوی اولسون اون»، «بختی تاتمیش»، «بذ قالاسیندا»، «چریک افسانه سی» و «پروانه سرگذشتی» را می شناسیم.
بخش دیگری از مدرن نویسی ترکی دکتر زهتابی به نقد ادبی و تصحیح متن های کلاسیک ترکی مربوط می شود. در زمینه نقد ادبی ترکی از زهتابی، «ئئلیم خان حیاتی و یارادیجیلیغی» است؛ تأمل در جایگاه ادبی و تاریخی برخی از بزرگان ادب ترکی و فارسی نیز در ادبیات شناسی زهتابی قرار می گیرند.
زهتابی در مقاله ای که در نشریه «وارلیق» منتشر کرده به ارزیابی ادبیات دوره مشروطیت پرداخته است؛ «مشروطه انقلابی دورو ادبیاتیمیزین مقدراتی» نگاهی تاریخی به وضعیت ادبیات ترکی در آن دوران است.
در بخش نگاه انتقادی زهتابی به ادبیات کلاسیک ترکی، آثاری نظیر «علی آقا واحددن خاطره لریم»، «فضولی نین غزللری»، «سارا و محمد اویون اثری و ملیک ممد یا روبابه خالانین ناغیلی» را می شناسیم. در این نوشته، به ارزیابی و گزارش تحقیقات دکتر زهتابی راجع به دوران باستان هویت و زبان ترکان ایران پرداخته ام. این نوشته بخشی از تاریخ نگاری اندیشه های مدرن در ایران است.
علی اصغر حقدار
استانبول/  14سپتامبر 2015
https://yadi.sk/i/HraEVNBAmdeiA



.