تحقیقات و مطالعات من
۱۳۹۱ مرداد ۱۵, یکشنبه
آزادي زنان ايران تابعي از جنبش مشروطيت و گرفتار در اقتدار اسلاميان (بمناسبت سالگرد درگذشت صديقه دولت آبادي)
ششم مرداد،سالگرد
درگذشت صديقه دولتآبادي، دانش آموخته دنياي مدرن، برآمده از آموزه هاي مشروطيت و
فعال حقوق زنان ايراني است؛ به همين مناسبت اشاره به تاريخ دگرگوني آزادي بانوان
را در ايران عصر مشروطيت و دوره جمهوري اسلامي، خالي از فايده نيست.
جنبش
مشروطيت در كليت خود، استقرار بنيادهاي سياسي مدرنيته در ايران زمين است؛ مشروطيت
در سير تحولي اش در جامعه ايران، نظام قضايي را به دگرديسي بنيادين كشاند؛ فرهنگ
سنتي را از قالب مذهبي و خرافي درآورد. كودكان و جوانان ايراني را در آموزش و
پرورش همگاني به تربيت مدني راهبر شد. تماميت ارضي ايران زمين را با پادشاهي پهلوي
به سيستم ملت-دولت مدرن رساند. شرايط معيشتي محدود ايران را به گردونه اقتصاد جهاني
وارد كرد. آرزوهاي ايرانيان در دستيابي به ارتش متحدالشكل و بهداشت عمومي، محقق
ساخت. با اين همه جلوه هايي كه مشروطيت/مدرنيته در كمتر از يك قرن-با فراز و نشيب
ها و بحران آفريني ها- بر ايرانيان ارزاني داشت، اگر در توجه به حقوق انساني
بانوان ايراني از حضور در مراكز آموزشي تا آزادي انتخاب پوشش و رسيدن به مشاركت
سياسي و برابري حقوقي، برخوردار نمي شد بي ترديد مشروطيت پروژه اي ناتمام مانده
بود.
گام نخست
در احقاق حقوق زنان و دختران ايراني، با ورود آنان به كلاس هاي درسي برداشته شد؛
پس از آن در روز ملي آزادي زنان، حقوق اجتماعي زنان به رسميت شناخته شد. با تأخيري
سي ساله، زنان ايراني به حقوق سياسي در انتخاب شدن و انتخاب كردن نمايندگان
پارلمان و مجلس سنا يافتند. با پشتوانه قوانين مدرن در سيستم قضايي ايران بود كه
زنان قدم به قدم، از برابري قانوني در حق طلاق-حق حضانت و... برخوردار شدند.
بانوان متجددي نظير صديقه دولت آبادي، فرخ رو پارساي، مهرانگيز منوچهريان و ... با
تلاش هاي طاقت فرسايي، توانستند ايده ها و آرمان هاي مشروطه خواهان و شخصيت هاي
متجدد را در جامعه رو به توسعه ايران تثبيت و بر جور و ظلم سنتي خط بطان بكشند؛
صديقه دولت آبادي در اين زمينه ها، جزو پيشگامان و آغازگران پروسه تجدد اجتماعي و
پيوند آن در آزادي زنان ايران بشمار مي رود؛ فعاليت صميمانه آن بانوي دانا در شش
دهه از عمر پربارش، از عرصه هاي مطبوعاتي و نويسندگي تا حضور در كانوان هاي بانوان
و كنفرانس هاي بين المللي زنان، گوياي حقانيت تلاش هاي بانوان ايران زمين و واقعيت
تجدد جنسي و اخلاقي است؛ صديقه دولت آبادي اموخته دنياي مدرن و باورمند به رعايت
حقوق زنان، با صلابت تمام عرصه هاي مختلف زندگي عاري از تبعيضات را در ذهن و زبان
بانوان ايراني به شفافيت و صميمت زنانه فرياد زد و زنان را به حقوق انساني خود
آشنا ساخت.
فرايند
آزادي زنان ايراني در همراهي ادبيات مدرنيستي كه از درد و رنج هاي زنان شكل مي
گرفت، زبان گوياي خود را يافت و فرهيختگاني چون فاطمه سياح، فروغ فرخزاد و...
ادبيات زنانه را پي افكندند. در گستره تاريخ مشروطيت ايران، ساحت زنانه توانست خود
را بر تارك تاريخي-اجتماعي كشور نشانده و بيش و پيش از سرزمين هايي ديگر،
افتخارآميز شعور و منش ايراني را در گذر از تاريخ مردسالارانه به ثبت رساند.
فاجعه ملي
در بهمن 1357 تمامي دستاوردهاي مشروطيت را به تلافي دور شدن سنت گرايان مشروعه
خواه از صحنه هاي زندگي ايرانيان، به حالت تعليق درآورد و شكي نست كه در اين
فاجعه، زنان و بانوان ايراني بيشترين ضربه و خسارت را متحمل شدند؛ در زمانه جمهوري
اسلامي، بانوان ايراني از حداقل ترين حقوق انساني خود محروم و تمامي قوانين مصوبه
در برابري آنان با مردان، از گردونه تصميم و اجرا خارج و دستورات تبعيض آميز، بر
پايه انگاره هاي خرافات سنتي حاي آن ها را گرفتند.
تاريخ زنان
و بانوان ايران، تاريخ دستيابي به حقوق انساني در دهه هايي بعد از مشروطيت و از
دست رفتن آزادي آنان و تحقير هويت جنسي و اخلاقي شان در سي سال حكومت اسلامي است؛
ياد انديشه و تلاش هاي صديقه دولتآبادي را در زمان عسرت و خفقان براي آحاد
ايرانيان و در راهسپاري به احقاق حقوق انساني شهروندان و بانوان ايراني گرامي مي
داريم و مطالبات حقوقي زنان را سرلوحه خواسته ها و شعارهاي جنبش مدني ايران مي
دانيم. بر آستانه انساني زنان و بانوان ايراني كه در زير خفقان سياسي و تحميل حجاب
اسلامي، بي شائبه در عرصه هاي سياسي-اجتماعي-حقوقي-ادبي و... كوشا هستند، اداي
احترام مي كنيم؛ زناني كه با تمامي وجودشان در برابر تبعيض هاي مذهبي ايستاده و
حقوق انساني خود را طلب مي كنند.
اشتراک در:
پستها (Atom)