۱۳۹۳ فروردین ۱۰, یکشنبه

برنده ایرانی جایزه هلمن همت، تاریخ‌نگار اندیشه‌ها - نمای دور، نمای نزدیک: گفت‌وگو با علی‌اصغر حق‌دار

جایزه هِلمَن هَمِت، جایزه متعلق به سازمان دیدبان حقوق بشر که از سال ۱۹۸۹ به خاطر تعهد به آزادی بیان و شجاعت در برابر فشارهای سیاسی به نویسندگان و روزنامه‌نگاران تعلق می‌گیرد، در سال ۲۰۱۳ به عده‌ای از جمله علی اصغر حق‌دار نویسنده حدود چهل کتاب تالیفی و پژوهشی یا اهتمامی در حوزه سیر ورود و شکل‌گیری مدرنیته و معرفت‌شناسی در تاریخ معاصر و مشروطه ایران تعلق گرفت. آقای حق‌دار که چند سالی است به ترکیه مهاجرت کرده مهمان ما در برنامه امروز است.

همانطور که پیش از این هم گفتم شما یکی از برندگان جایزه هلمن همت هستید در سال ۲۰۱۳. می‌خواهیم کمی بیشتر بپردازیم به فعالیت‌های فرهنگی شما. به آثار تالیفی شما یا آثاری که با تلاش و همت و اهتمام شما در سال‌های گذشته برای کسانی که احتمالاً کمتر با شما آشنایی دارند منتشر شده‌است. تمرکز فعالیت نوشتاری‌تان بر حوزه تاریخ معاصر و تاریخ نزدیک از مشروطیت به این سو است. علت اهمیت این دوره برای شما چه بوده؟

علی‌اصغر حق‌دار: تشریح شما درست است. این برمی‌گردد به اهمیت مشروطیت در تاریخ معاصر ایران. به باور من و بر اساس تحقیقاتی که انجام گرفته مشروطه در حقیقت نقطه تلاقی آشنایی ایرانیان با دنیای مدرن و فرهنگ و سیاست مدرنیته است. از این جهت مشروطه مورد پژوهش‌های من قرار گرفته که در آن زمینه و در آن تاریخ می‌توانیم ببینیم که ایرانیان با سنت خودشان چه برخورد سنجش‌گرانه‌ای داشتند، با نهادها و مفاهیم مدرن معاصر چه برخوردهایی داشتند و می‌توانستند با نهادسازی در مشروطیت که نشأت گرفته و برآمده از اندیشه‌ها و فرهنگ و جامعه مدرن بوده، در ایران به پاسخ‌های زمانه جواب‌های واقع‌بینانه بدهند.

شما بیشتر از اینکه تاریخ را بخواهید بررسی کنید به آراء و اندیشه‌ها نگاه کردید. مثلاً نامه‌هایی که از میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله هست به اهتمام شما منتشر شده. یا رسایل سیاسی میرزا علی ثقه‌الاسلام تبریزی به اهتمام شما منتشر شده. از این دست آثار کم نیستند. آینه سکندری هست که کار میرزا عبدالحسین خان است. منظورم این است که شما ظاهراً بیشتر به آراء و اندیشه‌های افراد موثر در این دوران پرداختید؟

بله. همینطور است. همینطور که خودتان اشاره کردید به عناوین بخشی از کتاب‌ها و تالیفات من، حوزه کاری من بر اساس آن چیزی که گفتم مبانی معرفتی مدرنیته در ایران است که معادل مشروطیت در ایران در آمده، مبانی اندیشه را از منظر تاریخ‌نگاری اندیشه بررسی کرده‌ام .

بخش عمده‌ای از تالیفات من تک‌نگاری‌هایی در مورد اندیشه‌ها و آراء به اصطلاح مدرن‌اندیشان ایرانی است. بخش دیگری از تحقیقات من احیاء و تصحیح انتقادی رسایلی است که مبانی همین اندیشه تجددگرایانه را در خود جای داده‌اند. همانطور که خودتان اشاره کردید. آینه سکندری میرزا عبدالحسین خان کرمانی یا رسایل سیاسی ثقه‌الاسلام و چیزهای دیگری که در همین زمینه است. در نهایت من کل کارهای تحقیقاتی و تصحیحاتی‌ام معطوف به مبانی معرفتی مدرنیته در ایران معاصر است.

شما در همین باره آثار و آراء و دیدگاه‌های بعضی از معاصرین را هم بررسی کردید و این حوزه بیشتر در حوزه تالیفات شما است. شما دو دسته کار دارید. یکی کارهایی که به اهتمام شما منتشر شده و دیگر آثاری که به تالیف و به قلم شما به طور مشخص منتشر شده‌اند. مثلاً «محمدعلی فروغی و ساختارهای نوین مدنی» یکی از این کارها است، «فریدون آدمیت تاریخ مدرنیته در عصر مشروطیت» همینطور، یا «داریوش شایگان و بحران معنویت سنتی» و یا «پرسش از انحطاط ایران، بازخوانی اندیشه‌های دکتر سید جواد طباطبایی»... شما در این نوع آثار آیا خواستید دوباره اینها را توضیح دهید یا در کارتان برخورد انتقادی با این آراء و اندیشه‌ها کردید؟

تاریخ‌نگاری اندیشه، گفت‌وگویی است با اندیشمندانی که مورد تعریف قرار می‌گیرند. همین اسامی که خودتان اشاره کردید. مثلاً من در تحقیقی که راجع به محمدعلی فروغی انجام دادم و به شکل تک‌نگاری در آمده در حقیقت وارد گفت‌وگو با اندیشه‌های فروغی شدم.
تاریخ‌نگاری اندیشه، گفت‌وگویی است با اندیشمندانی که مورد تعریف قرار می‌گیرند. همین اسامی که خودتان اشاره کردید. مثلاً من در تحقیقی که راجع به محمدعلی فروغی انجام دادم و به شکل تک‌نگاری در آمده در حقیقت وارد گفت‌وگو با اندیشه‌های فروغی شدم. در عین حال که گزارش می‌دهم این نگاه فروغی به مسئله مدرنیته، به مسئله زبان، به مسئله ملیت‌گرایی، به مسئله مشروطیت چیست، در کنارش نگاه خودم را به نگاه فروغی انجام می‌دهم. این وجه تمایز تاریخ‌نگاری اندیشه است. تالیفاتی که از من منتشر شده در تاریخ‌نگاری اندیشه با این دیدگاه نوشته شده.

خب اینها از زاویه‌های معرفتی متعددی مسئله را بررسی کرده‌اند. مثلاً نوع نگاهی که محمدعلی فروغی دارد با فریدون آدمیت یا داریوش شایگان یا دکتر سید جواد طباطبایی... خب اینها تفاوت‌های معناداری هم دارند. اما آیا شما اساساً وجه مشترکی هم توانستید از نظر آسیب‌شناسی معرفتی پیدا کنید در مورد مسائل تاریخ معاصر ایران؟

بله. اتفاق نظر اینها به نظر من در دو زمینه است. یکی نگاه مبنایی به عصر روشنگری مدرنیته است که معتقدند که در مبنا باید مدرن شویم و بعداً بیاییم ضعف‌ها و قوت‌های مدرنیته قرن نوزدهم و قرن بیستم را بگیریم. و یکی هم توجه کامل و ناب و مشترک اینها به این مسئله است که ایران چرا عقب‌مانده شد و چرا نتوانسته مدرنیته را بپذیرد و مدرن شود؟ یعنی پروسه مدرنیته که بخش عمده‌اش با مشروطیت در ایران انجام گرفته چرا ناتمام ماند؟ چرا بعضی جاها شکست خورد و چرا به صورت متوازن نتوانست پیش بیاید؟ این دو تا به نظر من وجه مشترک این اندیشمندان است که من در چندین مجموعه توانستم تعریف کنم.

این کتابها تجدید چاپ می‌شوند یا خیر؟

اطلاعی که من دارم کتاب‌های من قابل چاپ نیستند و همان لیستی که مسئله‌اش مطرح شده اسم من هم جزو آن لیست هست. یکی از علل اصلی که من مجبور شدم از ایران بیایم بیرون، هم توقیف کتاب‌هایم و هم درج اسم من در آن زمزمه‌های رنگی بود که جزوه‌ای بود که وزارت اطلاعات و وزارت ارشاد مشترکاً با هم منتشر کرده بودند و من به همراه حدود ۶۴ نفر از نویسندگان و ناشران، آنجا به عنوان نویسندگان و ناشران برانداز نرم مطرح شده بودیم.

علت مشکل نظام سانسور در ایران با این آثار شما چیست؟ آثاری که بیشتر تاریخ معاصر را بر می‌رسد و حوزه‌اش هم حوزه امروز به طور مشخص نیست. به نظر خودتان ، علت مشکلات اداره سانسور یا نظام و سیستم سانسور در ایران اساساً با این نوع آثار و این نوع کارهایی که شما می‌کنید چیست؟

تمامی تالیفات من در دایره مدرن‌اندیشی و دفاع از سکولاریسم و حکومت لائیسیته و حکومت قانون و عرفی‌گرایی و سبک شخصی زندگی می‌چرخد. بی‌تردید خودتان می‌دانید که نظام سیاسی حاکم در ایران دنبال مشروعیت از حکومت دینی است و غرب را به عنوان دیگر اهریمنی خودش می‌داند. بالطبع هرکس راجع به این مسائل بنویسد متهم می‌شود به غرب‌گرایی و دگراندیشی و غیردینی بودن. مشکل اصلی راجع به سانسور کتاب‌های من و توقیف کتاب‌های من همین است.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

.