۱۳۹۴ دی ۸, سه‌شنبه

فروغ زنی تنها در آستانه فصلی سرد

به جرئت می توان فروغ فرخزاد را یکی از چند زن ایرانی دانست که با زبان شاعری، آموخته ها و اندوخته هایش را از دنیای مدرن به تصویر کشیده و لایه ای نوین از زندگی انسان معاصر را ارائه داده است؛ وجود مفاهیم و مقولات مدرن ادبی و فرهنگی، فروغ را ثبت کننده اندیشه های مدرن ایرانی معرفی می کند. فروغ آموخته شعر سنتی و نیمایی است و ارتقادهنده شعر به زبانی که در خدمت بیان احساسات سرکوب شده زنانه است. او با بهره گیری از فرم مدرن شعری، محتوای زیباشناختی، اجتماعی و طبیعی به حس انسانی زن شاعر اوج بخشیده و مدرنیسم ادبی ایران را به زمینه های ساختارشکنانه ای کشاند که پیش از او در میان شاعران زن سابقه ای نداشت.
فروغ با آگاهی از تحول زمانه و دگردیسی در فرم و محتوای شعر فارسی که ریشه در اشعار نیمایی دارد، خواننده اش را با تأملات خود آشنا می سازد: «مردم شعرم را نبايد به سرعت بخوانند. آنان بايد آن را بچشند و بكوشند تا احساسش كنند.» چرا که به تعبیر خودش: «من دنبال چيزي در درون خودم و در دنياي اطراف خودم هستم- در يك دوره مشخص كه از لحاظ زندگي اجتماعي و فكري و آهنگ اين زندگي، خصوصيات خودش را دارد. راز كار اين است كه اين خصوصيات را درك كنيم و بخواهيم اين خصوصيات را وارد شعر كنيم.»
فروغ اولين مجموعه شعري خود را با نام «اسير» در سال 1331 منتشر كرد؛ اشعار اين دفتر اولين تكانه هاي دگرگوني انديشگي و شخصيتي را از ذهن فروغ به قلم اش جاري مي كند؛ زن/شاعري كه در خوابگردي، خودش را مورد خطاب قرار مي دهد و مثل صادق هدايت، براي سايه اش كه ردي واقعي از هويت زنانه اوست، مي سرايد: «سايه يي روي سايه يي خم شد/در نهانگاه رازپرور شب/نفسي روي گونه اي لغزيد/بوسه اي شعله زد ميان دو لب.»
دومين دفتر اشعار فروغ «ديوار» است كه در سال 1335 منتشر شد. فروغ در اين مجموعه به عمق ايده هايي مي پردازد كه در دفتر نخستين اشعارش آن ها را سروده است؛ ايده هايي كه در واقعيت زندگي او جاي دارند و با فرارفتن از احساس گرايي صرف، به خردمندي مي رسند كه ساختارشكني هاي اخلاقي و جنسيتي را در مراحل پختگي انساني و آرماني فروغ عرضه خواهند كرد.
اعتراضات فروغ بر اخلاقيات سنتي و عرفيات مردانه، با شعر گناه در اين دفتر پايه هاي اصلي رشد فكري و اخلاقي فروغ است تا به ساحت فراجنسيتي و شيوع احساسات زنانه در فرهنگ ايراني و ادبيات مدرنيستي برسد: «گنه كردم گناهي پر زلذت/در آغوشي كه گرم و آتشين بود/گنه كردم ميان بازواني/كه داغ و كينه جو و آهنين بود.»
«عصيان» سومين دفتر اشعاري است كه فروغ در سال 1336 آن را منتشر كرده است؛ در اين دفتر فروغ ايده هاي مدرنيستي اش را از اخلاق فردي به زمينه هاي اجتماعي مي كشاند و با دگرديسي مفاهيم احساسي، به مصاديق انساني مي پردارد؛ اگر در دفترهاي پيشين، فروغ از بيهودگي گناه اجتماعي و جنسي مي نوشته، در اين دفتر از متافيزيك باوري ديني به انسان گرايي عرفي مي سرايد؛ «عصيان بندگي» از مواجهه خردمندانه شاعر با باورهاي ديني مي پرسد؛ پديده اي كه در فرهنگ ديني، بدعت است و مذموم و گناه.
چهارمين دفتر اشعار فروغ با نام «تولدي ديگر» كه به سال  1341 منتشر شد، گذار شاعر را از معيارهاي ادبي و ماهوي پيشين خود نشان مي دهد: «آن روزها رفتند/ آن روزهاي خوب/ آن روزهاي سالم و سرشار/ آن اسمان هاي پر از پولك/ آن شاخسارهاي پر از گيلاس/ آن خانه هاي تكيه داده در حفاظ سبز پيچكها به يكديگر/ آن بام هاي بادبادكهاي بازيگوش/ آن كوچه هاي گيج از عطر اقاقي ها.»
«ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد» آخرين و ششمين دفتر اشعار فروغ فرخزاد است كه در سال 1342 منتشر و اوج شاعرانگي او را هم در محتوا و هم در قالب هاي شعري در خود جاي داده است. فروغ در اين دفتر، به ساحت زيباشناختي ادبيات مدرنيستي در دلمشغولي هايش به انسان و انسان گرايي فراتر از جنسيت گذر مي كند. به باورم تمامی آغاز و رشد و نهایت شخصیت و اندیشه فروغ فرخزاد در جای جای ابیات این اشعار هویداست، بدون این که نیازی به تحلیل و تشریح آن ها داشته باشم، خود فروغ عریان و شفاف به بازگویی احساسات و عوالم شخصی اش پرداخته و آن ها را در زمینه های اجتماعی و سیاسی ایران دهه چهل ارائه نموده است. روایت به نگاه زنی تنها است: «من راز فصل ها را می دانم/ و حرف لحظه ها را می فهمم/ نجات دهنده در گور خفته است /.../ من عریانم، عریانم، عریانم/ مثل سکوت های میان کلام های محبت عریانم/ و زخم های من همه از عشق است/ از عشق، عشق، عشق.»
تمامی این شعر حکایت پختگی، به گشودگی رسیدن تجربه های فروغ از احساسات زنانه و شرایط اجتماعی است که او را در تنهایی اش به آستانه فصلی سرد و زمستان اندیشه رسانده است. فروغ به فکر باغچه است و بازگشتی وجودی به طبیعت را از سر می گذراند؛ بازگشتی که از فرهنگ و جامعه پالوده شده و در جسم و جانش سکنا گزیده است. در شعر «كسي كه مثل هيچ كس نيست» از آخرين دفتر شعري فروغ، انعكاس مسائل اجتماعي و اخلاقي جامعه ايراني را به وضوح مي توان تشخيص داد؛ فروغ نجات دهنده را در فردیت آدمی می داند و از رسولان اجتماعی و سیاسی و دینی دوری می گزیند و از ماندگاری صدا و میرانی پرنده می نویسد. گویی فروغ با تکیه بر تشخص شاعرانه خبر هولناکی را نوید می داد که دهه ای بعد از مرگ نابهنگامش بر ذهن و ضمیر ایرانی و بر جامعه و فرهنگ ایران زمین سایه افکند. «پرواز را به خاطر بسپار/ پرنده مردنی ست.»

۱۳۹۴ آبان ۲۸, پنجشنبه

استانبولدا بیر قادین/İstanbul’da bir qadın (آذربایجان تورکجه سینده)

متن ترکی آذربایجانی(خط لاتین و عربی) کتاب «زنی در استانبول» منتشر شد. کتاب را از روز دوشنبه می توانید از طریق سایت انتشارات کتابخانه(استانبول) و آمازون تهیه کنید.
یاییملاندی.
استانبولدا بیر قادین(زنی در استانبول) کتابینین متنی آذربایجان تورکجه سینده، هم لاتین، هم عرب الفباسیندا یاییملاندی. بو کتابی دوشنبه گونوندن اعتبارا استانبول یاییم ائولرینین و آمازون سیته سیندن الده ائده بیلر سینیز.

زنی در استانبول/ چاپ دوم

چاپ دوم «زنی در استانبول»(فارسی) در کمتر از یک سال با تصحیح برخی غلط های املایی و درج معادل های لاتین اسامی کتاب ها و مکان ها توسط انتشارات فروغ(آلمان/ کلن) منتشر می شود، ترجمه عربی (امرأة فی اسطنبول)، ترجمه آذربایجانی با خط عربی و لاتین(استانبولدا بیر قادین/İstanbul’da bir qadın) و ترجمه ترکی استانبولی(İstanbul’da bir kadın) هم در آستانه انتشار قرار دارند.
با آماده شدن توزیع کتاب، می توان آن را از طریق سایت انتشارات فروغ و سایت هایی که انتشارات اعلان می کند و هم چنین سایت آمازون تهیه کرد.

۱۳۹۴ شهریور ۲۵, چهارشنبه

رودر رو با خود- بنیان های مدرنیته، تاریخ اندیشه، مدرنيسم ادبي، مشروطیت و هویت ترکی در ایران/ علی اصغر حقدار

(1) زمانه تولد

- به رسم گفت و گوي دوستانه از ابتداي زندگي ات شروع مي كنم؛ متولد تبريز به تاريخ 13 دي ماه 1344(دوم ژانویه 1966)هستی؛ تحصيلات را به روال همگاني آن زمان از مهد كودك، آمادگي و دبستان شروع كرده اي. جايگاه اجتماعي خانواده ات، طبقه متوسط و متجددي است كه ريشه هايش به دوران شكل گيري ملت-دولت رضاشاهي مي رسد. خودت درس آموخته دوران محمدرضا شاهي در دهه پر اتفاق پنجاه هستي.

- بله من در سرآغاز نوسازي هاي پهلوی دوم متولد شدم، رشد آموزشي و ورودم به مراكز تربيتي هماهنگ با شرايط آن دوران بود؛ دوره ای که آموزش های سنتی در خاتمه قرار داشت و آموزش های تازه در حال گسترش بود؛ كودكي پنج ساله بودم كه در مكتب ملاباجي كه دوست نزديك مادرم بود، به آموزش هاي ديني نشستم با شيطنت هاي كودكانه. از آن آموزش ها فقط شیطنت های خودم و صورت مهربان ربابه خانم را به یاد دارم. آموزش ها در تربیت من تاثیری نگذاشتند و الان تنها خاطره ای شیرین از آن دوران دارم. از آن پس مثل بيشترينه بچه هاي طبقات متوسط در مهد كودك و آمادگي ثبت نامم كردند. با این که در خانه ترکی صحبت می کردیم، اما آموزش و پرورش را باید به فارسی می گذراندیم. از آن دوران هم خاطرات خوبی دارم، اگرچه تربیت بعدی ام بر اساس آن ها شکل گرفت و ادامه یافت؛ برادرم در آلبوم خانوادگی مان عکسی از آن دورانم دارد که در لباس مهدکودک و در میان گروه سرودخوان کودکان دیده می شوم! دوره ابتدايي را در حالي شروع كردم كه مادرم در همان اولین روزهای اولین ماه اولین کلاسم(پنجم مهرماه 1350) به بيماري سرطان از دستم رفت؛(مادرم به داشتن سرطان سینه از دستمان رفت و من همیشه به پیشرفت های پزشکی که در سالیان بعد توانست این سرطان را درمان کند، به دیده احترام نگریسته ام.) در آن دوران شاید به رسم زمانه در خانواده های طبقه متوسط ایرانی، پدرم بعضی شبا برای من و برادرم متن هایی را از ادبیات ایرانی می خواند؛ کتاب های «مختار نامه»، «امیرارسلان نامدار» و «دده قورقود» را از آن شب های خاطره انگیز به خاطر دارم. پدرم متن های ترکی و فارسی را در نشست های شبانه می خواند و خاطرات خودش را چاشنی آن ها می کرد. دبستان ساسان در محله کوچه باغ تبریز که برای اولین بار در آن پشت نیمکت های آموزشی نشستم، هنوز هم برایم زنده است و لذت بخش. سوم ابتدايي بودم كه به خاطر نوشتن انشايي از طرف معلمم خانم احمدي اولين جايزه را گرفتم.(من دیر به جستجوی این معلم پرداختم؛ 36 سال بعد در مراجعه به مدرسه ابتدایی و بایگانی آموزش و پرورش تبریز نتوانستم از حال ایشان اطلاعی به دست بیاورم. یکی از افسوس هایی که تا آخر عمرم شاید با خود خواهم داشت.) بعدها كه به خاطرات آن دوران برمي گشتم، تاثيرات مثبت و نيك آن جايزه را در پناه بردن به كتابخواني هميشه با خودم داشتم؛ از سويي كتاب خلا ناشي از مرگ مادر را هم پر مي كرد و به اين صورت بود كه شايد پيش از سنم به كتاب خواني رو آوردم. اولين كتاب غير درسي من مجموعه داستان هاي كوتاه «كمدي افتتاح» بود كه زنده ياد خسروشاهاني نوشته بود. تا به امروز لذت ناشي از آن داستان ها برايم مانده است. تا سال 1357 دوره ابتدائي و سال اول راهنمايي را تمام كردم. همان دوران بود که پایم به کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که در ضلع شرقی باغ گلستان بود، باز شد و من روزانه ساعاتی را در آن جا می گذراندم. به همه کتاب ها بدون این که سوادم برسد، سرک می کشیدم و در میان کتاب ها، آرام می شدم. در جريانات انقلاب كم و بيش و از روي گستاخي هاي نوجواني حضور داشتم؛ بدون اين كه بدانم چرا و به چه خاطر بايد نظام سياسي عوض شود. من از سال 1356 به خاطر خريد كتاب به كتابفروشي شمس در سه راه پهلوی-شاه(سابق) كه از آن برادر صمد بهرنگي-اسد آقا- بود، رفت و آمد مي كردم. در همان دوران بود كه با كتاب هاي صادق هدايت آشنا شدم و توسط جواني كه در مغازه بود، كتاب «ماهي سياه كوچولو» صمد بهرنگي را خواندم. يادمه كتاب را وقتي گرفتم، به توصيه آن جوان، كتاب را در زير لباسم روي شکم پنهان كردم تا كسي نبيند؛ بعدها فهميدم كه به آن كتاب حساسيت خاصي وجود داشت. «بوف كور» هدايت را به همراه بخش عمده اي نوشته هايش در آن سال ها خواندم. چندين رمان اصلي نظير «جنگ و صلح»، «دن آرام»، «زمين نوآباد»، را براي اولين بار آن دوران خواندم، بدون اين كه به پيام و محتواي آن ها پي برده باشم؛ سالياني بعد بود كه با خواندن دوباره آن رمان ها، فهميديم كه چه لذت هايي را بدون استفاده كامل از دست داده بودم. در رفت و آمدهاي مكرر به كتابفروشي شمس بود كه پيش از سنم سياسي شدم، بدون ذره اي درك از مسائل سياسي پيرامونم؛ متوجه شدم آن جوان از هواداران سازمان چريكهاي فدائي خلق ايران بود و مي دانيد كه تبريز هم-تاكنون- از مراكز اصلي اين جريان چپ بوده و است؛ (محله پدری من همجوار محل زندگی خانواده دهقانی است.)انقلاب كه شد، من هم در جريانات وارد شدم و كتاب هاي جلد سفيد را دانسته و ندانسته مي خواندم. در آزادي نيم بند سال 1358 بيشترين دوستان و هم محله هايم را برخي رهبران، اعضا و هواداران گروه هاي سياسي مخالف دولت انقلابی از چریک های فدایی تا سازمان پیکار و راه کارگر و مجاهدین خلق تشكيل مي دادند؛(محله کوچه باغ در تبریز، از محلات خاصی است؛ یعنی از همه نوع ایده و مذهب و... در آن است و همه کوچه باغی ها نخوت آمیز خودشان را یک سروگردن از دیگر تبریزی ها بالاتر می دانند، بدون این که برای این روحیه شان علتی یا دلیلی وجود داشته باشد!) با اين زمينه ها بدون آگاهي لازم، وارد صحنه هاي سياسي شده بودم؛ اولين برخورد من با خشونت سياسي در همان روزهاي پرالتهاب بهمن 1357 بود كه شاهد به دار آويختن مردي در یکی از خيابان های اصلی تبریز(چهارراه شهناز و روبروی سینما دیانا) و روي درخت بودم كه به اتهام ساواكي بودن گرفته بودند و همان جا به صلابه اش كشيدند؛ صحنه ديگري هم كه در كنار اين صحنه هميشه برايم چندش آور هستند، كشيده شدن پاسباني بود كه به پشت وانت باري بسته و در خيابان هاي شهر او را روی زمین مي كشيدند؛ يادم است او نصف جان و تكه پاره روي خيابان ها به اين سو و آن سو كشيده مي شد. از آن زمان تاكنون هر وقت كه صفت فرهنگي به انقلاب اسلامي مي دهند، فقط مي توانم پوزخندي زده و اعتراضم را پيدا و پنهان بيان كنم.

۱۳۹۴ مرداد ۲۳, جمعه

دکتر جواد هیئت و تورک‌شناسی هویتی

 دکتر جواد هیئت را در عرصههای فرهنگی، کوشنده تورکولوژیست می‌شناسیم. کتاب‌های تألیفی و مقالات متعدد در مجله وارلیق و دیگر نشریات حاکی از گستره دانش و آگاهی دکتر هیئت در تاریخ و زبان و فرهنگ تورکان بوده و وی را در جایگاه تورک‌شناسی هویت‌باور معرفی می‌کند. دکتر هیئت، زاده تبریز است و بی‌مهری به هویت و فرهنگ تورکی را در تمامی زندگی‌اش درک کرده است. بدون این که دچار احساسات غیر خردمندانه شود، از این بی‌مهری نوشته است. آن را به مساله زندگی تبدیل کرده و رهیافتی آکادمیک و هویت‌طلبانه از خود به یادگار گذاشته است.
با این حال دکتر جواد هیئت به استناد نوشته‌ها و فعالیت‌هایش، جزو مدرن‌اندیشان ایرانی قرار می‌گیرد که با تحقیقات تورک‌شناسی، زمینه‌هایی از تاریخ‌نگاری هویتی و زبان‌شناسی تورکی را در مدت چهل سال از عمر خویش ارائه نموده است. دکتر جواد هیئت در راستای تحقق مطالبات هویت‌طلبانه تورکان ایران، «انجمن آذربایجان» را در سال پرحادثه 1357 به همراه چند تن از هم‌فکران بنیان می‌گذارد؛ بعد از تعطیلی «انجمن آذربایجان» جواد هیئت تحقیقات تورک‌شناسی خود را در دو زمینه الف) تاریخ تورکان و ب) زبان تورکی انجام داده است. هیئت تحقیقات خود را به زبان تورکی نوشته و با نوشته‌های خود در کتاب‌ها و مجله وارلیق، سعی در ایجاد متنی معیار برای زبان تورکی آذربایجان دارد.
جواد هیئت در زمینه تاریخ تورکان، گذشته‌های باستانی در هزاره‌های تاریخی اورتا آسیا و اقوام اولیه تورکان را مدنظر دارد؛ دورانی که تورکان قدیم (اسکی تورکلر) خوانده می‌شوند.(هیئت، 18:1389) هیئت به تأسی از پژوهش‌های تورک‌شناسان به استناد منابع چینی، کوه‌های آلتای را نخستین زیستگاه تورک‌ها می‌داند؛ در حالی که تاریخ‌نگاران دیگری، منطقه‌ای بین کوه‌های آلتای و دشت‌های قرقیز یا جنوب غربی دریاچه بایکال را نخستین زیستگاه تورک‌ها نوشته اند.(هیئت، 16:1389)
به تقسیم تاریخی جواد هیئت از تاریخ اجتماع هویت قومیتی، دوره میانه تورکان (اورتا تورکلر) از حکومت قاراخانیان آغاز می‌شود.(هیئت، 95:1389)
استقرار حاکمیت سلجوقیان در ایران و جابجایی قومی که آنان با خود به ایران آوردند، اولین کوچ تورکان اوغوز را در تاریخ میانه ایران زمین رقم زد. با این که سرزمین آذربایجان پیش از آن دوران، اهالی تورک اوغوز را در خود داشت و استقرار تورکان در این سرزمین را به قرن هفتم قبل از میلاد نوشته‌اند و ریشه تاریخ زبان و فرهنگ تورکی نیز به دورانی بسیار قدیمی‌تر از ورود سلجوقیان به ایران و آذربایجان می‌رسد، اما این اولین کوچ قبایلی از اوغوزان بود که آنان را در ایران ماندگار گردانید.(ر.ک: هیئت، 96:1389)
دومین کوچ بزرگ تورکان اوغوز در زمان استقرار حاکمیت مغولان در ایران اتفاق افتاد. در زمان هلاکوخان، عده‌ای از قبایل اوغوز به آذربایجان و دیگر مناطق ایران کوچانده شدند (ر.ک: هیئت، 103:1389).
دکتر جواد هئیت با تحقیق در زمینه‌های تاریخی و هویت تورکان، زبان تورکی را نیز در تحقیقات خود به تأمل می‌گذارد. از نظر وی زبان تورکی ریشه در هزاره‌های کهن دارد؛ سابقه‌ای هفت صد ساله که از ادبیات شفاهی شکل گرفته و به ادبیات مکتوب و نوشتاری ارتقا یافته است. همین زبان است که تا قرن دهم به صوت شفاهی حفظ می‌شود و در آذربایجان در قرن‌های یازده تا سیزده میلادی به صورت زبان نوشتاری در می‌آید؛ در واقع از تکامل ادبیات شفاهی کهن تورکان، در همان دوران ادبیات کلاسیک تورکی شکل گرفت.
در ریشه‌های اولیه زبان تورکی، نوشته‌های «یئنی‌سئی» که از نخستین متن‌های ادبی تورکان بشمار می‌روند، مربوط به قرن پنجم میلادی، 300 سال قبل از زمان آثار اورخون هستند (هیئت،83:1389). با این حال، «زبان آذربایجان به گروه غربی خانواده زبان‌های ترکی منسوب می‌باشد و در میان این گروه، موقعیت مرکزی داشته و دایره نفوذ آن وسیع می‌باشد. ضمنا در میان این خانواده، قبل از همه یعنی در فاصله قرن های 9-7 میلادی به شکل زبان عموم مردم درآمده است...»(دمیرچی زاده؛ به نقل از: هیئت، 400:1380)
از این دوران به تحقیق جواد هئیت، ادبیات تورکی در ایران شکل می‌گیرد و همراه با تحول زمانه، تغیرات ادبی و محتوایی را از سر می‌گذراند. اشعار برجای مانده از حسن اوغلو از متن‌های اولیه نگارشی تورکی آذربایجانی در قرن سیزدهم است.
قرن پانزدهم در زبان تورکی تحولی دیگر انجام می‌گیرد و اشعار شیخ قاسم انوار و حبیبی، الگوهای حماسی را وارد ادبیات صوفیانه می‌کنند. با قرن شانزده مرحله تازه‌ای در زبان تورکی ادبی آذربایجان شروع می‌شود.
همان دوران ادبیات شفاهی تازه‌ای به عرصه می‌آیند و داستان‌هایی در ژانرهای حماسی و عشقی «کوراوغلو»، «اصلی و کرم» و «عاشیق غریب» در میان تورکان پدید می‌آیند.
تا دوران معاصر و قبل از و حتی تا سالیانی بعد از تقسیم آذربایجان در جنگ‌های ایران و روسیه، زبان ادبی آذربایجانی، مسیری یگانه و یکپارچه داشت. با تصمیمات سیاسی که منجر به تقسیمات جغرافیایی شد، زبان ادبی تورکی در فلات ایران به حاشیه رانده شد. از دوران پیشامشروطه تا حدود سی سال پیش، زبان تورکی کمترین تولیدات ادبی را شاهد بوده است. میرزا فتحعلی آخوندزاده (1812-1878) نخستین متن‌های مدرن ادبی تورکی را با نگارش رمان کوتاه «آلدانمیش کواکب= ستارگان فریب خورده» و نمایشنامه‌های تورکی(1850) پایه گذاشت. همو با تألیف «کمال الدوله مکتوبلاری» (1866م/1283ق) نخستین متن مدرن تورکی را در انتقاد اجتماعی و سیاسی تورکان ایران و هم چنین تغییر خط و الفبای نوشتاری را در رساله «اسلام دیللری‌نین یازیسی ایچون ینی الفبا» (1857) ارائه نموده است.
ممالک محروسه ایران بعد از انسجامی که حکومت قاجار به ارمغان آورد، زبان‌های عربی- فارسی و تورکی را در نوشتار و گفتار شاهد بود. تألیف «خلاصه عباسی» اثر محمد خوئی، «بهجةاللغات الترکیه» از فتحعلی قاجار قزوینی و «الطمغای ناصری» تدوین محمد صالح اصفهانی در فرهنگ‌نویسی تورکی در دوران فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه هستند.
در دوران پایانی حکومت قاجار و تحت تاثیر مدرن‌گرایی، میرزا حسن رشدیه برای نهادینه کردن زبان تورکی به انتشار کتاب «وطن دیلی» (1905) در آموزش این زبان مبادرت کرد. در دوره مشروطه انتشار روزنامه‌های تورکی یا دو زبانه تورکی- فارسی «آنادیلی»، «تجدد» و «آذربایجان» در تبریز را می‌دانیم (ر.ک: م.ر. هیئت؛ محمداوف؛ بوسنالی، 60:2004).
اشعار تورکی میرزا علی اکبر صابر (1862-1911)، معجز شبستری (1873-1934) و جلیل محمد قلی‌زاده در روزنامه «ملانصرالدین» نمونه‌هایی از ادبیات مدرنیستی تورکان بشمار می‌روند. با این حال بر اساس نوشته جواد هیئت در فاصله 1830 تا 1890 جمعاً 123 اثر به زبان تورکی در آذربایجان منتشر شده که 43 اثر در تبریز بوده است. تا سال 1920/1299 از تعداد 1329 اثر چاپ شده در ایران، به جز چند کتاب فارسی، بقیه به زبان تورکی است (آذربایجان ملی ادبی دیلی‌نین تشکلو؛ آذربایجان کتابی بیبلیوگرافیا؛ به نقل از: هیئت، 261:1380).
انتشار کتاب‌های تورکی در ایران پس از مشروطیت و با استقرار دولت پهلوی متوقف می‌شود. با سیاست‌های یکسان‌سازی فرهنگی و قومی و سیطره زبان فارسی، محدود نشریات تورکی زبان هم بسته می‌شوند. تنها در 1322 علی اصغر مجتهدی کتاب «امثال و حکم» را حاوی 2500 آتالار سؤزو و مثل‌لر انتشار داد.
در سال‌های اول دهه بیست، روزنامه‌های «آذربایجان»، «وطن یولوندا» و «شفق» در تبریز و «جودت» در اردبیل منتشر می‌شدند. چند عنوان از دیوان شعرای تورکی‌گوی نیز چاپ شدند. تأسیس «شاعرلر مجلسی» از دیگر اقدامات حکومت ملی بود که توانست زبان ادبی تورکی را به مسائل عینی زندگی پیوند زند و شعر تورکی را گسترش دهد.
با سرنگونی حکومت ملی آذربایجان، دولت مرکزی پهلوی با تشدید فشار و افزایش حساسیت به تورک زبانان، پروسه فارسی سازی مناطق آذربایجان را در دستور کار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی قرار داد.
دهه‌ای در دوران نخست وزیری محمد مصدق، «آذربایجان یازیچیلار هیئتی» و «آذربایجان دوستلار جمعیتی» در تهران توسط برخی از تورکان شکل گرفت و دو ماهنامه ادبی تورکی «ادبی اثرلر» (1951) توسط سید حسن قریشیان آغاز شد. در سال 1954 منظومه «حیدربابایه سلام» را محمدحسین شهریار در لهجه تبریز منتشر ساخت. دهه‌های سی، چهل و پنجاه تا تغییر نظام سیاسی در ایران، ادبیات تورکی زیر فشار توانست مجموعه محدودی از تحقیقات تاریخی و ادبی را عرضه کند؛ جواد هیئت شماری از کتاب‌های چاپ شده به زبان تورکی را در سال‌های دولت پهلوی ارائه کرده است.(ر.ک: هیئت، 270:1380)
با گشایش فضای سیاسی و فرهنگی که در هیجانات تغییر نظام حکومتی سال 1357 پدید آمده بود و دولت مستعجل بود، ادبیات تورکی نوشتاری، تجربه‌های تازه‌ای را شروع و استمرار داد؛ جواد هیئت از انتشار بیش از دویست کتاب و مجموعه شعر تورکی در مدت شش سال بعد از استقرار جمهوری اسلامی خبر می دهد (هیئت، 275:1380).
دکتر جواد هیئت در زمینه ادبیات شفاهی تورکی، ریشه‌های تاریخی آن را در اورتا آسیا دانسته و تکوین ادبیات نوشتاری تورکی را به قرن شانزده میلادی (ده هجری) می‌داند. بر این اساس وی شعرهای حسن اوغلو را آغاز ادبیات نوشتاری تورکی در قرن سیزده می‌داند.
در تکمیل و ارتقای ادبیات و زبان تورکی در آذربایجان، دکتر جواد هیئت دست به انتشار مجله وارلیق می‌زند. نخستین شماره وارلیق با اشاره به جایگاه هویتی و فرهنگی و اجتماعی تورکان در ایران منتشر شده است. اردیبهشت 1358 فعالیت مطبوعاتی دکتر جواد هیئت به همراه نویسندگان صاحب نام آذربایجانی با درج ماده 27 اعلامیه جهانی حقوق بشر مبنی بر حق اقوام و ملل و سپس پاره‌هایی از اعلامیه‌های «انجمن آذربایجان»، در اوضاع هیجانات سیاسی زمانه تغییر رژیم ایران، در واقع مبانی نظری و اصول فکری گردانندگان مجله وارلیق را بیان می‌کند. وارلیق به صورت ماهنامه در دو زبان تورکی و فارسی با گرایش فرهنگی منتشر می‌شود. در جلد آن نوشته می‌شود "وارلیق آیلیق فرهنگی تورکجه - فارسجا نشریه / مجله ماهانه فرهنگی فارسی- ترکی". از سال 1366 وارلیق به صورت دوماهانه منتشر می‌شود. دو سال بعد (1368) انتشارش به فصل‌نامه تبدیل می‌شود. وارلیق از زمستان 1377 هر شش ماه یک شماره منتشر می شود. در مدت سی و شش سالی که مجله وارلیق منتشر می‌شود، چندین ویژه‌نامه و چند ضمیمه در موضوعات ادبیات و تاریخ تورکان توسط دکتر جواد هیئت و درباره وی و دیگر نویسندگان مجله نیز انتشار یافته است. تا زمان درگذشت دکتر جواد هیئت در مرداد 1393 مجله وارلیق 172 شماره منتشر شد.
تألیفات دکتر جواد هیئت در زمینه تورکولوژی عبارتند از:
-         آذربایجان ادبیات تاریخینه بیر باخیش، ویژه‌نامه وارلیق، شماره 104، بهار 1376 (چاپ دوم؛ چاپ اول: 1358)، تهران.
-         آذربایجان شفاهی خلق ادبیاتی، وارلیق مجله‌سی‌نین ضمیمه‌سی، چاپ کاویان، تهران، 1367.
-         ادبیاتشناسلیق، ویژه‌نامه وارلیق، شماره 99، زمستان 1374، تهران.
-         تورکلرین تاریخ و فرهنگینه بیر باخیش، ویژه نامه وارلیق، شماره 111، زمستان 1377 (چاپ دوم؛ چاپ اول: 1364؛ ترجمه فارسی: تاریخ مختصر ترک، مترجم: پرویز زارع شاهمرسی، نشر پینار، تهران، 1389)، تهران.
-         سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، نشر پیکان، تهران، 1380 .

۱۳۹۴ اردیبهشت ۹, چهارشنبه

گزیده منابع تحقیقاتی و کتابشناختی عباس میرزا

الف) کتاب ها
1-آموزش، دین و گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار، مونیکا ام. رینگر، ترجمه مهدی حقیقت خواه، تهران، انتشارات ققنوس، 1381.
2- آهنگ سروش- تاریخ جنگهای ایران و روس- یادداشت های میرزا محمد صادق وقایع نگار(هما) مروزی از آغاز تا عهدنامه ترکمانچای، گردآورنده حسین آذر، تصحیح امیر هوشنگ آذر، تهران، 1369.
3- *احوالات و دستخط های عباس میرزا نایب السلطنه و تاریخچه مختصری از جنگهای ایران با دول روسیه و عثمانی، ابوالقاسم لاچینی، تهران، بنگاه مطبوعاتی افشاری، 1326.
4- از صبا تا نیما، یحیی آرین پور، تهران، انتشارات فرانکلین، 1353.
5- از ماست که بر ماست(مجموعه مقاله)، هما ناطق، تهران، انتشارات آگاه، 1354.
6- اسناد و مكاتبات تاريخي ايران (قاجاريه)، محمد رضا نصیری، تهران، انتشارات كيهان، 1366.
7- اسناد رسمی در روابط سیاسی ایران با انگلیس- آرشیو وزارت امور خارجه،
8- اسناد رسمی در روابط سیاسی ایران با انگلیس و روس و عثمانی، به اهتمام غلامحسین میرزا صالح، تهران، نشر تاریخ ایران، 1365.
9- اسناد روابط ایران و روسیه در دوران فتحعلی شاه و محمد شاه قاجار، به کوشش فاطمه قاضیها، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، 1380.
10- اسنادی از روابط ایران و روسیه از صفویه تا قاجاریه، ترجمه رحسم مسلمانیان قبادیانی و بهروز مسلمانیان قبادیانی، تهران، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، 1387.
11- اسنادی از روند اجرای معاهده ترکمان چای، فاطمه قاضیها، تهران، انتشارات سازمان اسناد ملی ایران، 1374.
12- القاب و مناصب عصر قاجاری و اسناد امین الضرب- یادگاری از دکتر اصغر مهدوی، تدوین مهدی قمی نژاد با یادداشت ایرج افشار، تهران، انتشارات ثریا، 1388.
13- اكسير التواريخ (تاريخ قاجاريه از آغاز تا سال 1259 ق)، اعتضادالسلطنه، به اهتمام جمشيد كيان‌فر تهران، نشر ويسمن، 1370.
14- انفصال هرات- گوشه هایی از روابط خارجی ایران(1280-1200ق)، منصوره اتحادیه، تهران، نشر تاریخ ایران، 1380.
15- ایران از نفوذ مسالمت آمیز تا تحت الحمایگی، ویلهلم لتین، ترجمه مریم میراحمدی، تهران، انتشارات معین، 1367.
16- ايران در ميان دو سنگ آسيا، فضل الله گرگانی، تهران، انتشارات روزبه، 1356.
17- ايران در دوره سلطنت قاجار، علی اصغر شمیم، تهران، نشر علمي، 1370.
18- ايران در برخورد با استعمارگران: از آغاز قاجاريه تا مشروطيت، تقی نصر، تهران، شركت مؤلفان و مترجمان ايران، 1363.
19- ایران در عصر قاجار، س. آ. لمبتون، ترجمه سیمین فصیحی، مشهد، نشر جاودان خرد، 1375.
20- ایران در 1839-40، کنت لوران دوسرسی، ترجمه احسان اشراقی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1362.
21- ایران و بریتانیا (1257-1224ق) به روایت اسناد ایرانی موجود در انگلستان، به کوشش حسین احمدی، تهران، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، 1379.
22- ايران و جهان، از قاجار تا پايان عهدناصري، عبدالحسین نوایی، تهران، نشر هما، 1369.
23- ايران و قضيه ايران، جرج ناتانیل کرزن، ترجمة غ. وحيد مازندراني، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1349.
24- با دربار روس در عهد فتحعليشاه، قتل وزير مختار يا گوشه‌يي از روابط قاجاريه، نیکلا تینیانوف، ترجمه‌ي اسكندري ذبيحيان، تهران، انتشارات توس، 1369.
25- پژوهشی درتاریخ دیپلماسی ایران، محمد علی مهمید، تهران، نشر میترا، 1361.
26- تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر از آغاز سلطنت قاجاریه تا سرانجام فتحعلی شاه، سعید نفیسی، تهران، انتشارات اساطیر، 1383.
27- تاريخ ایران، سرجان ملكم. ترجمه‌ي ليزا حيرت، تهران، بناي كتاب، 1362.
28- تاريخ ايران از ابتداي قرن نوزدهم تا سال 1858، رابرت گرانت واتسن، ترجمه غ. وحيد مازندراني، تهران، انتشارات اميركبير، 1354.
29- تاریخ جنگ های روسیه و ایران، مریم براتی فریزهندی، تهران، نشر کتاب پارسه، 1387.
30- تاریخ ذوالقرنین، میرزا فضل الله شیرازی، تصحیح ناشر افشارفر، تهران، انتشارات کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، 1380.
31- تاریخ روابط ایران و ناپلئون، عباس میرزا اعتضادالدوله، تهران، انتشارات زرین، 1363.
32- تاریخ روابط خارجی ایران با روسیه، عثمانی و انگلیس(1815-1830)، فریدون آدمیت،
33- تاریخ روابط بازرگانی و سیاسی انگلیس و ایران، محمد ابوالقاسم طاهری، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، 1354.
34- تاریخ روابط ایران و روس، محمد علی جمالزاده، تهران، انتشارات بنیاد موقوفات دکتر افشار، 1372.
35- تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن 19، محمود محمود، تهران، انتشارات اقبال، 1367.
36- تاریخ سفارت حاجی خلیل خان و محمد نبی خان به هندوستان، به اهتمام غلامحسین میرزا صالح، تهران، انتشارات کویر، 1379.
37- تاریخ عضدی، میرزا احمد خان عضدالدوله، تصحیح عبدالحسین نوایی، تهران، انتشارات علم، 1376.
38- تاریخ معاصر ایران- از تأسیس تا انقراض سلسله قاجاریه، پیتر آوری، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، انتشارات عطائی، 1369.
39- تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، حسین محبوبی اردکانی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1378.
40- تاریخ نو شامل حوادث دوره قاجاریه از سال 1240 تا 1267، جهانگیر میرزا، به سعی و اهتمام عباس اقبال، تهران، انتشارات علم، 1384.
41- تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، نادر میرزا، به تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، انتشارات ستوده، 1373.
42- تاريخ اجتماعي ايران در عهد قاجار، چارلز حیمز ویلسن، ترجمه سيد عبدالله. تهران، زرين، 1363.
43- تاريخ تحولات سياسي نظامي ايران، جهانگیر قائم مقامی، تهران، انتشارات علمي، 1346.
44- تاريخ روابط سياسي ايران با دنيا، نجفقلی حسام معزی، انتشارات علمي، تهران 1325.
45- *تاريخ زندگاني عباس ميرزا نايب السلطنه، میرزا مسعود مستوفی انصاری، به كوشش محمد گلبن، تهران، مستوفي، 1349.
46- تاريخ سياسي و ديپلماسي ايران، علی اکبر بینا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1344.
47- تاريخ ايران، سرپرسی سایکس، ترجمه محمدتقي فخر داعي گيلاني، تهران، انتشارات علمي، 1337.
48- تاريخچه‌ي سياست روسيه در ايران، محمود افشار، تهران: بي‌نا، 1348.
49- تصویر ایران و ایرانی از نگاه مسافران خارجی، علی اصغر حقدار، تهران، 1384.
50- حاجی بابای اصفهانی، جیمز موریه، تصحیح سید محمد علی جمالزاده، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1348.
51- حقایق الاخبار ناصری، محمد جعفر خورموجی، به کوشش خسین خدیوجم، تهران، نشر نی، 1363.
52- حيرت‌نامه - سفرنامه ي ميرزا ابوالحسن خان ايلچي، حسن مرسلوند، تهران، مؤسسه فرهنگي خدماتي رسا، 1364.
53- خاطرات مأموریت ژنرال گاردان در ایران، ترجمه عباس اقبال آشتیانی، تهران، انتشارات گزارش، 1362.
54- خاطرات نویسی ایرانیان، برت گ. فراگنر، ترجمه مجید جلیلوند رضائی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1377.
55- خاطرات وزير مختار از عهد تركمانچاي تا جنگ هرات. او. ای. سیمویچ، ترجمه‌ي يحیي‌ آرين پور، تهران، پيام فرانكلين، 1353.
56- جستارهايي از تاريخ اجتماعي ايران در عصر قاجار، ویلم فلورف، ترجمه‌ي ابوالقاسم سري، تهران، انتشارات توس، 1366.
57- جنايت روس و انگليس نسبت به ايران، براندس ژرژ، برلين، كاوه، 1336.
58- جنگ ده ساله ایران و روس، جمیل قوزانلو، تهران، نشر دنیای کتاب، 1362.
59- دست پنهان استعمار انگلیس در ایران، خان ملک ساسانی، انتشارات اسپندار،
60- دلیل السفرا- سفرنامه میرزا ابوالحسن خان شیرازی(ایلچی) به روسیه، به قلم میرزا محمد هادی علوی شیرازی، به کوشش محمد گلبن، تهران، مرکز اسناد فرهنگی آسیا، 1357.
61- دو سال آخر- یادداشت های روزانه سر جان کمبل نماینده انگلیس در دربار ایران- سال های 34-1833، ابراهیم تیموری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1384.
62- دیپلماتها و کنسولهای ایران و انگلیس، لویی رابینو، ترجمه غلامحسین میرزا صالح، تهران، نشر تاریخ ایران، 1363.
63- دیپلماسی و قتل در تهران، لارنس کلی، ترجمه غلامحسین میرزاصالح، تهران، انتشارات نگاه معاصر، 1385.
64- دین و دولت در ایران- نقش علما در دوره قاجار، حامد الگار، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران، انتشارات طوس، 1369.
65- راهنما و مشخصات معاهدات دوجانبه ایران با سایر دول (موجود در وزارت امور خارجه) 1357-1185/1979-1807م، واحد نشر اسناد، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1367.
66- رجال دوره قاجاریه، حسن سعادت نوری، تهران، انتشارات وحید، 1344.
67- رستم التواریخ، محمد هاشم آصف(رستم الحکما)، به اهتمام محمد مشیری، تهران، شرکت سهامی کتاب های جیبی، 1357.
68- رقابت روسيه و غرب در ايران، جورج لتروفسکی، ترجمه‌ي اسماعيل رائين، تهران، انتشارات جاويدان، 1353.
69- رقابتهاي روس و انگليس در ايران، پیرکارلو ترنزیو، ترجمه‌ي عباس آذرين، تهران، نشر كتاب، 1359.
70- روابط ايران وروسيه در نيمة اول قرن نوزدهم، احمد تاجبخش، انتشارات دنيا، تبريز، 1327.
71- روزنامه سفر هیئت سرجان ملکم، ویلیام هالینگبری، ترجمه امیر هوشنگ امینی، تهران، نشر کتاب سرا، 1363.
72- روس و انگلیس در ایران 1914- 1864، کاظم زاده فیروز، ترجمه منوچهر امیری، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، 1354.
73- زندگی سیاسی حاج میرزا ابراهیم خان کلانتر (اعتمادالدوله)، علی خورسند، تهران، نشر اوحدی، 1375.
74- سفارتنامه هاي ايران، محمد امین ریاحی، تهران، انتشارات توس، 1367.
75- سفر زمستانی، جیمز بیلی فریزر، ترجمه منوچهر امیری، تهران، انتشارات توس، 1364.
76- سفرنامه، سرهنری راولینسون، ترجمه سکندر امنان اللهی بهاروند، خرم آباد، انتشارات اداره کل فرهنگ و هنر لرستان، 1356.
77- سفرنامه اولیویه- تاریخ اجتماعی- اقتصادی ایران در دوران آغازین عصر قاجاریه، تصحیح و حواشی غلامرضا ورهرام، تهران، انتشارات اطلاعات، 1371.
78- سفرنامه پولاک (ایران و ایرانیان)، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، انتشارات خوارزمی، 1361.
79- سفرنامه ترکستان و ایران (گذری در آسیای مرکزی)، هنری موزر، ترجمه علی مترجم، به کوشش محمد گلبن، تهران، انتشارات سحر، 1356.
80- سفرنامه جکسن (ایران در گذشته و حال)، ترجمه منوچهر امیری و فریدون بده ای، تهران، انتشارات خوارزمی، 1352.
81- سفرنامه خسرو میرزا (به پطرزبورغ)، به قلم میرزا مصطفی افشار (بهاء الملک) و تاریخ زندگی عباس میرزا نایب السلطنه، به قلم حاجی میرزا مسعود مستوفی انصاری، به کوشش محمد گلبن، تهران، انتشارات مستوفی، 1349.
82- سفرنامه گاسپار دروویل، ترجمه جواد محبی، تهران، انتشارات گوتنبرگ، 1348.
83- سفرنامه شمال، چارلز فرانسیس مکنزی، ترجمه منصوره اتحادیه، تهران، نشر گستره، 1359.
84- سفرنامه بارنز، ستوان الکس بارنز، ترجمه حسن سلطانی فر، مشهد، انتشارات آستان قدس، 1366.
85- سياست ناپلئون در ايران، خانبابا بیانی، تهران، چاپ كتاب، 1318.
86- سياست نظامي روسيه در ايران، خانک عشقی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1353.
87- سياست هاي استعماري روسية ترازي، انگلستان و فرانسه در ايران، احمد تاجبخش، انتشارات اقبال، تهران، 1363.
88- سياست استعماري روسيه‌ تزاري - انگلستان و فرانسه در نيمه‌ي اول قرن 19، احمد تاجبخش، تهران، نشر اقبال، 1362.
89- شرح ماموریت آجودانباشی حسن خان نظام الدوله، به انضمام متن سفرنامه عبدالفتاح گرمرودی، به کوشش محمد مشیری، تهران، نشر اشرفی، 1356.
90- صدرالتواریخ، محمد حسن اعتمادالسلطنه، به کوشش محمد مشیری، تهران، انتشارات روزبهان، 1357.
91- صدرالتواریخ، غلامحسین ادیب افضل الممالک، به اهتمام علی اصغر حقدار، تهران، نشر چشمه، 1389.
92- فتحعليشاه قاجار و قضاوت تاريخ، حسن گل محمدی، تهران، نسل دانش، 1368.
93- فرمان ها و رقم های دوره قاجار، تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، 1371.
94- فرهنگ رجال قاجار، جورج پ. چرچیل، ترجمه غلامحسین میرزا صالح، تهران، انتشارات زرین، 1369.
95- قرارها و قراردادها ، سیف الله وحید نیا، تهران، انتشارات عطايي، 1362.
96- گوشه ای از تاریخ ایران، فتح الله عبدالله یف، ترجمه غلامحسین متین، انتشارات ستاره پائیز، 1356.
97- گوشه هایی از از روابط خارجی ایران 1280-1200، منصوره اتحادیه، تهران، انتشارات آگاه، 1355.
98- *عباس ميرزا رشيدترين فرزند ايران، تهران، كانون معرفت، 1324.
99- *عباس میرزا، امینه پاکروان، ترجمه قاسم صنعوی، تهران، نشر چشمه، 1373.
100- *عباس میرزا قاجار (شرح حال، سیاست و خدمات)، مصطفی موسوی طبری، تهران، انتشارات ابن سینا، 1353.
101- *عباس میرزا یا جنگ های ایران با روسیه تزاری، ناصر نجمی، تهران، کانون نشر معرفت، 1336.
102- علل افزايش نفوذ روس و انگليس در ايران در عصر قاجاريه، جواد شیخ الاسلامی، تهران، 1369.
103- گاهشمار روابط ایران و انگلیس، فرناز اخوان توکلی، تهران، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، 1386.
104- مآثر سلطانیه، عبدالرزاق دنبلی، تصحیح غلامحسین زرگری نژاد، تهران، مؤسسه انتشاراتی روزنامه ایران، 1383.
105- مجموعه سفرنامه هاي ميرزا صالح شيرازي، به كوشش غلامحسين ميرزا صالح، تهران، نشر تاريخ ايران، 1364.
106- مرجع شناسی سفرنامه ها در ایران، علی اصغر حقدار، تهران، 1385.
107- مسافرت به ایران، موریس دو کوتزبوئه، ترجمه محمود مصاحب، تهران، 1348.
108- مسافرت به ایران، الکسیس سولیتکف، ترجمه محسن صبا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1365.
109- مسافرت در ارمنستان و یاران، آمده ژوبر، ترجمه علی قلی اعتماد مقدم، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1347.
110- مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی، جواد طباطبایی، تبریز، انتشارات ستوده، 1385.
111- معاهدات و قراردادهای تاریخی در دوره قاجاریه، غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، 1373.
112- مناسبات روسيه و ايران و سياست انگلستان در ايران، عبدالله فتح الله یف، ترجمة غلامحسين متين، انتشارات ستاره، 1336.
113- منشات قائم مقام. به اهتمام جهانگير قائم مقامي، تهران، انتشارات ابن سينا، 1337.
114- میرزا ابوالحسن خان ایلچی، اسماعیل رائین، تهران، انتشارات جاویدان، 1357.
115- ناسخ التواریخ، محمد تقی سپهر، به کوشش جهانگیر قائم مقامی، تهران، انتشارات امير كبير، 1377.
116- *ناموران عصر قاجار،
117- نامه های الکساندر گریبایدوف درباره ایران، ترجمه و تلخیص رضا فرزانه، اصفهان، انتشارات ثقفی، 1356.
118- نامه هاي سياسي سفير بريتانيا، ترجمة احمد توكلي، نشر خودكار ايران، بي جا، بي‌تا.
119- نامه های پراکنده قائم مقام فراهانی، میرزا ابوالقاسم قائم مقام، بخش یکم: نامه های مربوط به جنگ های ایران و روسیه، به کوشش جهانگیر قائم مقامی، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1357.
120- نامه های پراکنده قائم مقام فراهانی، میرزا ابوالقاسم قائم مقام، بخش دوم: نامه های مربوط به مأموریت گریبایدوف در ایران و مسائل دیگر در روابط ایران و روسیه، به کوشش جهانگیر قائم مقامی، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1359.
121- نامه هاي سياسي و تاريخي سيد الوزرائ قائم مقام فراهاني، جهانگیر قائم مقامی، تهران، انتشارات دانشگاه ملي ايران، 1358.
122- نخستين روياروئيهاي انديشه گران ايران با دورويه تمدن بورژوازي غرب، عبدالهادی حائری، اميركبير، تهران، 1367.
123- نظام سیاسی و سازمان های اجتماعی ایران در عصر قاجار، غلامرضا ورهرام، تهران، انتشارات معین، 1385.
124- نگاهي به تركمنچاي، حسین حسیچی قره آچاق، تبريز، 1366.
125- هرات در قلمرو استعمار، فتح الدین فتاحی، تهران، انتشارات مستوفی، 1370.
ب) مقالات
1- روابط ايران و روس، سید حسن تقی زاده، كاوه، ش 1، سال پنجم، برلن، 1338 ق.
2- گزارشهاي اميرخان سردار، محمد امین ریاحی، بررسيهاي تاريخ، شماره يك، سال 13، تهران.
3- مسئله غرامات جنگ دوم ایران و روسیه، جهانگیر قائم مقامی، بررسیهای تاریخی، شماره 2، سال نهم، صص 207-247.
4- مقدمات جنگ دوم ايران و روسيه، ترجمه محمود كي، بررسيهاي تاريخي، شمارة 1، سال 13، تهران.
5- نامة عباس ميرزا به شيخعلي خان بيگلربيگي قبه و دربند، محمد امین ریاحی، بررسيهاي تاريخي، شماره 30 سال 9.
6- نکاتی درباره قتل گریبایدوف، جهانگیر قائم مقامی، بررسیهای تاریخی، شماره 5و6، آذر و اسفند 1348، ص 255.
7- نگاهبانی اسناد و تاریخ نویسی میان ایرانیان، ابراهیم تیموری، مجله آینده، ص 696، شماره 9-12، سال هفدهم، آذر- اسفند 1370.
8- وصیت نامه عباس میرزا، احمد سهیلی خوانساری، مجله وحید، ص 464-495، شماره 4، سال 10، تیرماه 1351.
9- وصیت نامه منسوب به عباس میرزا، جهانگیر قائم مقامی، مجله بررسی های تاریخی، ص 136-201، جلد 4، مهر- آبان 1350.
نامه ها ی عباس میرزا

1-نامه به جیمز موریه مورخ 5 شوال 1229 ق. (دوسال آخر، ج1، ص 14: مجموعه مکاتبات بین دولت ایران و سفارت انگلیس سال 1229 ق. به شماره OR (PERS)62  متعلق به New College. Edinburgh)
2- نامه به مستر ویلاک مورخ شعبان 1237ق. (همان، ص 62)
3- نامه به  لرد کسل ری مورخ 13 شعبان 1237/5 مه 1822 (همان، ص 64)
4- نامه به جرج چهارم (همان، ص 68)
5- نامه به الکساندر اول
6- نامه به سرجان ملکم
7- نامه به سر گوراوزلی
8- نامه به سر رابرت کرپورتر مورخ رجب 1327 (همان، ص 81)
9- نامه به میرزا ابوالقاسم قائم مقام
10- نامه به هنری ویلاک (همان، ص75: F.O.95/672)
11- نامه به لرد کسل ری (همان، ص 76)
12- نامه به وزیر امور خارجه انگلیس (همان، ص 77)
13- نامه به کنینگ مورخ جمادی الاول 1239 (همان، ص 87)
14- نامه به سلطان محمود خان (معاهدات و قراردادهای تاریخی...، ص 511)
15- نامه به امپراتور روسیه (لاچینی، ص 28)
16- فرمان به لاچین خان مورخ صفر 1248.
17- دستخط به یکی از برادران خود مورخ رجب 1248.
18- دستخط به لاچین خان.
19- دستخط به میرزا ابوالقاسم قائم مقام.
20- دستخط به ملکه جهان مادر ناصرالدین شاه.
21- دستخط به محمد شاه.
22- فرمان به محمد شاه مورخ ذیحجه 1248.
23- دستخط به محمد شاه مورخ 1248.
24- دستخط به محمد شاه.
25- دستخط به محمد شاه.
26- دستخط به محمد شاه.
27- دستخط به محمد شاه.
28- دستخط به منوچهر خان معتمدالدوله مورخ صفر 1249.
29- دستخط به لاچین خان.
30- دستخط به فریدون میرزا.
31- دستخط به محمد شاه مورخ 1249.
32- دستخط به محمد شاه.
33- دستخط حاشیه به فریدون میرزا.
34- دستخط به محمد شاه.
35- دستخط به محمد شاه مورخ صفر 1249.
36- دستخط به محمد شاه مورخ 1249.
37- دستخط به محمد شاه.
38- دستخط به محمد شاه.
39- دستخط به لاچین خان.
40- دستخط به لاچین خان.
41- دستخط به فریدون میرزا.
42- دستخط به فریدون میرزا.
43- دستخط به میرزا محمد خان امیر نظام زنگنه.
44- نامة عباس ميرزا به شيخعلي خان بيگلربيگي قبه و دربند.
45- نامه به ولیعهد انگلیس.
46- نامه به ولیعهد انگلیس.
47- نامه به جورج چهارم مورخ رجب 1233.
48- نامه به اعلیحضرت پرنس جورج.
49- نامه به لار دستر اتکفرد مورخ محرم 1238.
50- نامه به جارج ولک مورخ صفر 1238.
51- نامه به جارج ولک.
52- نامه مورخ صفر 1235.
53- نامه به برد کاسلری.
54- نامه به جورج کانینگ مورخ جمادی الاول 1239.
55- نامه به جورج کانینگ مورخ جمادی الاول 1241.
56- نامه به میرزا ابوالحسن خان مورخ شوال 1240.
57- نامه به جهانگیر میرزا.
58- نامه به محمد میرزا و جهانگیر میرزا.
59- نامه به ناپلئون.
60- نامه به ناپلئون.
61- نامه به ناپلئون.
62- نامه به ماکدونالد وزیر مختار انگلیس.
63- نامه به پاسکیویچ.
64- نامه به نیکلا امپراتور روسیه.
65- وصیت نامه عباس میرزا مورخ محرم 1246/ژوئیه 1830


1-   مقالات فارسي
الف) مقالاتي كه با عنوان عباس ميرزا چاپ شده است
1-   درباره وليعهدي عباس ميرزا، هژير، عبدالحسين، نشريه مهر شماره 10، صفحه 709-707
2-   عباس ميرزا . دو دست خط به ملكه جهان گلين خانم و لاچين خانم، راهنماي كتاب شماره 11، (1347) صفحه 402-401.
3-   عباس ميرزا، نامه اي از عباس ميرزا به محمد ميرزا و جهانگير ميرزا، انجمن تاريخ، شماره 4 (1350) صفحه 52.
4-   عباس ميرزا، نامه عباس ميرزا به ايج آقاسي باشي، راهنماي كتاب، 11، (1347) صفحه 262.
5-   عباس ميرزا از نظر يك جهانگرد آلماني، اصغري تبريزي، اكبر، بررسي هاي تاريخي، 13 (1357) شماره 3؛ صفحه 159.
6-   مرگ وليعهد سرباز و وصيت نامه عباس ميرزا، سهيلي خوانساري، احمد، نشريه وحيد، شماره 10، صفحه 221.
7-   عباس ميرزا و فتح خراسان، ناطق، هما، نگين، شماره 110، تير 1353، صفحه10. اینک: از ماست که بر ماست، تهران، نشر آگاه، 1354، صفحه 43.
ب) مقالات مرتبط با جنگ هاي ايران و روسيه یا اوضاع سياسي دوران عباس ميرزا، مجموعاً بيست و نه مقاله، از جمله:
1- اعلان جنگ روسيه به ايران در 1242 ق، سيد حسن تقي زاده، يغما، شماره 2، صص 532-528
2- قصه و تاريخ در باب جنگ روس و ايران، جيمس مورير، هزار بيشه، صص 89-86..
3- سندي درباره سفارت ژنرال يرمولف به ايران، جهانگير قائم مقامي، مجله بررسي هاي تاريخي، جلد 5، (1349) شماره 6، صص 256-243.
4- اوضاع سياسي ايران بين سال هاي 1800 و 1810 به فرمان جرج سوم به سرگور اوزلي مشيري، علي، نشريه وحيد، شماره 5، صفحه 21.
5- افشار، ايرج، سندي درباره هیأت گاردان در ايران، مجله دانشكده ادبيات، جلد 6، شماره 2، صفحه 20.
6- جمال زاده، محمد علي، روس و ايران، كاوه، جلد 3، شماره 28، صفحه 1.
7- قهرماني، شرف الدين، يك سلسله اسناد تاريخي يا علل واقعي جنگ دوم روس و ايران، شرق، شماره 1، صفحه 253.
8- سريكس، فابوي در ايران، ترجمه محمودكي، بررسي هاي تاريخي، جلد 6، شماره 5، صفحه 109.
9- مشيري، علي، اوضاع سياسي ايران بين سالهاي 1800 تا 1810 م، نشريه وحيد، شماره 5، صفحه 21.
10- اسچرباتوف (شربت اف)، مقدمات جنگ دوم ايران و روسيه، ترجمه محمودكي، بررسي هاي تاريخي، 9، شماره 2، صفحه 47.

.