۱۳۹۱ آذر ۵, یکشنبه

خاطرات محمود وصال با ویرایش تازه منتشر می شود



 خاطرات محمود وصال

به تحرير هما وصال
تحقيق و تصحيح علي اصغر حقدار


در جريان انتشار تك نگاري «محمد علي فروغي و ساختارهاي نوين مدني» كه در واقع كتاب چهارم از مجموعه «انديشه هاي ايراني» بود، به طور اتفاقي با يكي از بستگان خاندان فروغي و نوادگان خانواده وصال آشنا شدم. ايشان (خانم مريم معدل) نوه خواهر محمد علي فروغي هستند و با قدرداني از چاپ كتابي بدور از حب و بغض راجع به دايي بزرگوار مادرشان، از خاطراتي سخن به ميان آوردند كه در ساليان دور، پدربزرگشان مرحوم محمود وصال نوشته بودند و مرحوم مادرشان خانم هما وصال (معدل) آن را در اواخر عمرشان به خط خود تحرير كرده بودند؛ از ايشان درخواست كردم كه آن خاطرات را مطالعه كنم و بعد از موافقت ايشان، به نكات ارزنده اي در آن خاطرات راجع به يكي از حساسترين دوران تاريخ معاصر ايران زمين برخوردم؛ دوراني كه در جنگ جهاني اول كشورمان با اعلام بي طرفي، مورد تجاوز دولتهاي بيگانه قرار گرفت و متحمل مشكلات غير قابل جبراني شد. با اصرار من، ايشان قبول كردند كه آن خاطرات را با تحقيق در موارد تاريخي و اشخاص سياسي و اجتماعي آن دوران، با مقدمه اي در معرفي خاندان وصال، بخصوص مرحوم محمود وصال و زنده ياد هما وصال (معدل)، براي چاپ مصحح آماده كنم.
***
دودمان وصال شیرازی که یکی از خانواده­های اصیل و شریف، باکمال و هنرمند، شاعر و ادیب، مؤتف و خطاط می­باشد و چند نسل مشعلدار دانش و ادب و هنر اصیل ایران بوده است، کمتر نظیر دارد. خود وصال و شش فرزند برومندش و بعضی از نواده­های او همانند ستارگان قدر اول در آسمانعلم و دانش و معرفت و کمال می­درخشند.سر دودمان خانواده وصال مرحوم میرزا محمد شفیع ملقب به میرزا کوچک و متخلص به «وصال» در سال 1197 ه.ق در شیراز قدم به عرضه وجود گذاشت و از همان اوان جوانی با استعداد خدادادی که داشت، در کسب و کمال و فراگرفتن علوم ادبی و حکمت الهی و فنون ریاضی و به ویژه موسیقی و خط و نقاشی کوشش بسیار به خرج داد، به طوری که در سنین متوسطه مردی بوده است جامع علوم و فنون و هنر که بیشتر از همه در شعر و شاعری بر همگنان تفوق داشته و از اساتید بزرگ شعرای قرن 12 هجری محسوب می­گردد. معروف است که یکی از بزرگان وقتی که به درجه کمالات و دانش مرحوم وصال واقف می­شود می­گوید:«جناب وصال! شما در کسب کمال افراط کرده­اید» مرحوم وصال علاوه بر دیوان اشعارش که کم و بیش قسمتهایی از آن چاپ شده تألیفات دیگری هم دارد که متأسفانه چاپ نشده است و در کتاب گلشن وصال نام آنها ذکر شده است.
 محمود وصال متخلص به اورنگ و ملقب به وقارالسلطنه و معروف به اورنگ شيرازي فرزند ارشد ابوالقاسم فرهنگ متولد 1286 قمري مطابق با 18 امرداد 1249 خورشيدي در شيراز است؛ بنابه نوشته هوشنگ وصال- فرزند محمود- وقتي مظفرالدين شاه فرمان مشروطيت را صادر و قانون اساسي را امضا مي كند، محمود وصال با جمعي از وطن خواهان هم قسم مي شوند كه جان و مال را در اين راه صرف نمايند؛ انجمني به نام انجمن اسلامي برپا مي سازند و بي پروا مردم را بيدار و از فوايد قانون و برابري و برادري آگاه مي كنند. اقدامات انجمن باعث مي شود كه مخالفين ضررهاي هنگتي به املاك محمود وصال وارد آورند و حتي كمر به قتل وي مي بندند. وصال موقتا به بمبئي رفته و پس از مراجعت به تهران مي رود و منشي مخصوص سردار اسعد مي شود. وقتي صمصام السلطنه رئيس الوزراء مي شود، او را به رياست دفتر و معاونت خود انتخاب مي كند. محمود وصال در حدود سال 1293 خورشيدي در دوره سوم مجلس شوراي ملي به نمايندگي انتخاب مي شود. در حدود سال 1297 مدير كل وزارت فوائد عامه مي شود و در همان دوران به مناسبت مراجعت احمد شاه از اروپا در سال 1300 براي ترميم راه بوشهر به تهران به رياست اداره فوائد عامه فارس منصوب شده و بعد از اتمام ماموريت به تهران بازگشته و در همان وزارتخانه در سمت رئيس تفتيش طرق و شوارع مشغول به كار مي شود. محمود وصال در آخرين سفري كه براي تفتيش به ماموريت اعزام مي شود، در اثر گرفتاري در برفي سنگين كه راه قزوين را مسدود كرده بود، به مرض ذات الريه دچار و با همان بيماري به سال 1305 خورشيدي در تهران فوت مي شود. مزار محمود وصال در ابن بابويه قرار دارد. از محمود وصال به غير از يادداشتهاي روزانه اي كه نزديك به ده دفتر را شامل مي شود، كتاب »نصاب الرجال« نيز باقي مانده است بالغ بر دويست و سيزده بيت بوده و تا كنون دوبار در تهران و تبريز به چاپ رسيده است.
***
آنچه در خاطرات محمود وصال بيشتر ذهن هر خوانده اي را به خود مشغول مي كند، انصافي است كه نويسنده (محمود وصال) در گزارش وقايع سياسي كشور در دوران اشغال و تهديداتي كه از سوي كشورهاي بيگانه و دست پروده هاي داخلي آنان مواجه بوده، رعايت كرده و گردش قلم را در جهت گشايش برخي از رويدادهاي آن زمان براي آيندگان به ثبت رسانده است. بنابه نوشته هما وصال، اين خاطرات در واقع دفتر هشتم از مجموع خاطرات محمود وصال را شامل مي شود و بقيه آن در گذارزمانه، در آرشيوهاي خانوادگي وصال مانده است. پيش از اين تنها در كتاب «باغي بزرگ از وصال تا فروغي»، (تهران، نشر مهاجر، 1381) هوشنگ وصال از خاطرات پدرشان ياد كرده و صفحاتي از ديگر دفاتر آن را نقل نموده بودند. از مهمترين مسائلي كه محمود وصال در خاطرات خود مطرح كرده است، بي همتي و دون صفتي برخي از رجال سياسي و وطن پرستي عده كوچكي از دست اندركاران سياست و ديپلماسي ايران زمين است. بخش ديگري از اين خاطرات به وقايع داخلي ايران مي پردازد كه مشتمل بر جريانات سياسي اجتماعي در گيلان و فارس و خراسان بوده و مرحوم وصال در گزارشي از جنبش جنگل، كميته مجازات و... با ديدي واقع گرايانه، پرده از برخي مسائل پشت پرده سياست اجرايي برمي دارد. محمود وصال در بخش ديگري از خاطرات خود، از حوادث جنگ جهاني اول مي نويسد و از برآمدن نيروي سوم (آلمان) در سياست خارجي ايران و نقش آن براي از بين بردن سياستهاي استعماري بريتانيا و روسيه ، را به تحليل مي گذارد.
در تحليل و تصحيح خاطرات محمود وصال تا آنجا كه اطلاعات تاريخي ام ياري رسانده، به معرفي شخصيتها و تبيين رويدادهاي تاريخي پرداخته ام و هر كجا كه لازم بوده، نوشته هاي وصال را با محك ديگر نوشته هاي تاريخي و اسناد رسمي و مطالب روزنامه ها و خاطرات ديگران، ارزيابي كرده ام. براي آشنايي با خاندان وصال كه سابقه اي طولاني در عرصه هاي فرهنگي و سياسي كشورمان داشته اند، در مقدمه اي به زندگي نامه محمود وصال و دخترش هما وصال پرداخته ام و براي سهولت دسترسي به مسائل مطرح در خاطرات، فهرست اعلام و برخي از منابع و مآخذ تاريخي را در پايان كتاب گذاشته ام؛ باشد كه انتشار اين خاطرات گوشه اي از رخدادهاي تاريخ ايران زمين را براي امروزيان روشن كرده و يكي از مردان وطن پرست و زنان ايران دوست را از فراموشي برهاند.
***
مرحوم هما وصال كه اهتمام به رونويسي بخشي از خاطرات پدرش كرده است، به تاريخ 9 تيرماه 1299 خورشيدي در تهران به دنيا آمد؛ وي دومين فرزند محمود وصال و عذرا فروغي (دختر محمد حسين (ذكاء الملك اول) و خواهر محمد علي (ذكاء الملك دوم) و ابوالحسن فروغي) است؛ هما در شش سالگي پدر را از دست داد و به واسطه مشكلات مالي كه خانواده با آن دست به گريبان بود، به همراه مادر و برادران اش در باغ فروغي واقع در خيابان سپه اقامت گزيده و به همراه ديگر كودكان فاميل، به تعبير خودش « در مكتب فروغي تربيت مي شود.» هما با طي آموزشهاي مقدماتي پيش دائي ها، به تكميل تحصيلاتش مي پردازد. در مهرماه سال 1324 در حالي كه هما بيست و پنج سال داست، با دكتر محمد علي معدل متولي موقوفات معدل شيرازي (پسر زينت السلطنه و معدل الملك، از رجال آن دوران) ازدواج مي كند. حاصل اين ازدواج سه فرزند بود: احمد كه در اول فروردين 1327 متولد مي شود. مريم در بهمن 1333 و روشنك در بهمن 1340 به خانواده معدل وصال مي پيوندند؛ در ميان آرامش خانواده، احمد در آبان 1346 در يك تصادف رانندگي در حالي كه دانشجوي سال اول پلي تكنيك لوزان در سوئيس بود، از دنيا مي رود و ضربه اي غير قابل جبران بر روحيه افراد ديگر خانواده و بخصوص پدر و مادر (هما) وارد مي شود. هما وصال براي آرامش خاطر و تغيير روحيه اش، به فعاليت در «سازمان زنان ايران» كه يكي از پيشآهنگان تجددگرايي در ايران معاصر بشمار مي رود، وارد شده و در طي مدت ده سال، به امور مربوط به زنان مي پردازد؛ سركشي به پرورشگاهها، تأمين امكانات بي پناهان جامعه و دستگيري از مستمندان، در كنار فعاليتهاي اصلي سازمان، هما را به دوران ميان سالي مي رساند. بعد از سال 1357 و بدنبال انحلال «سازمان زنان ايران»، هما نيز در خانه مي ماند و با تسلطي كه به زبانهاي فرانسه و انگليسي داشت، فعاليتهاي خويش را در تدريس زبان فرانسه براي جوانان محله نظير دكتر علي رنجبر- كه در حكم پسر خوانده مرحوم هما وصال هستند- متمركز مي كند.
هما وصال طبع شعر هم داشته و اشعاري در زمينه هاي عاطفي و اجتماعي سروده است. از اشعار ايشان است به تاريخ بيست و يك بهمن 1366 خورشيدي كه «متأثر از رونويسي نوشته هاي پدر كه سراسر درد وطن داشت»:
رونويسي كنم زخاطرات پدر
كه زوضع وطن چه نالان است
گرچه خط عالي و خوش و ريز است
خواندن آن كنون نه آسانست
پس نويسم براي دختر خود
چون سراسر زحال ايرانست
نيم قرني و نيم ديگر بيش
يعني هفتاد سال قبل ايرانست
بهترين يادگار من به او باشد
چونكه او بسته دل به ايرانست
وه چه آشفته است اين تاريخ!
دل من با خداي ايران است
كه كند رحم و بركند زين ملك
دست هر حاكمي كه نادان است
پدر افسوس مي خورد كه چرا:
انگليسي فضول ايران است
هما وصال به تاريخ 22 خرداد 1379 خورشيدي در سن هشتاد سالگي چشم از جهان فرو بسته و طبق وصيت اش در شيراز جوار مقبره شاه داعي الله دفن مي شود.
***
لازم به ياد آوري است كه تصحيح، تحقيق و انتشار اين خاطرات را مديون كمكها و تشويقات معنوي نوه دختري مرحوم محمود وصال، خانم مريم معدل (شهيدي) هستم كه با حوصله و بردباري شايسته قدرداني در تمام مراحل همراهي ام كرد و مدارك لازم را براي هر چه بهتر منتشر كردن اين خاطرات، اعم از متن خاطرات به تحرير و خط مرحوم هما وصال و عكسهاي محمود و هما وصال، در اختيارم گذاشت.
چاپ اول این خاطرات به تاریخ بهمن 1386 خورشیدی و در نشر شهاب(تهران) منتشر شده است.

.